۱- آنچه که از فضای حاکم بر کشور پس از روی کار آمدن دولت چهاردهم مشهود است، به این احتمال دامن میزند که مبادا این دولت از آن سطح از فعال بودن در دولت سیزدهم و به خصوص توسط شخص شهید امیرعبداللهیان بهویژه در اوضاع کنونی منطقه و تحولات غزه برخوردار نباشد. البته بخشی از آن شاید به خاطر تغییر دولت طبیعی باشد؛ اما آنچه بیشتر به چشم میآید، آن بخش غیرطبیعی است که البته شاید ناآگاهانه و از سر غفلت باشد.
۲- نکته مهم این است که حضور تیم جدید در وزارت خارجه در کنار حضور ظریف در معاونت راهبردی رئیسجمهور، نگاه دولت چهاردهم در سیاست خارجی را آشکار میکند، همانگونه که از فضاسازیهای بعد از آن روشن است. البته تحت تأثیر فضای کنونی کشور و منطقه و ذهنیت افکار عمومی و همچنین تحت تأثیر تفکر و مواضع شخص رئیسجمهور – تأکید میکنم تفکر و مواضع شخص رئیسجمهور، نه برنامه رئیسجمهور که اصولاً تاکید کرده برنامهای ندارم - در ظاهر شعار گسترش روابط با همسایگان و کشورهای منطقه را میدهند؛ اما در عمل نتوانستهاند از ذهنیت گذشته خود یعنی اعتقاد به حل مشکلات کشور در گرو نزدیکی با غرب و انفعال در مقابل آمریکاست، آنگونه که شاید و باید دور شوند و اساساً تیم رسانهای داخلی و خارجی جریان حاکم بر دولت تلاش دارند این اجازه را ندهند که تیم دیپلماسی کشور از ذهنیت گذشته دور و وارد دنیای جدید تحولات منطقهای و بینالمللی شوند!
۳- در کنار آن سکون و کمتحرکی و این ذهنیت ماندن در گذشته، لشکر رسانهای خود را برای ذهنیتسازی و هدایت افکار عمومی در جهت اعتبارزدایی از سیاست درست همسایگی و نگاه به شرق و القای لزوم برگشت دوباره به سیاست اشتباه غربگرایی به میدان فرستادهاند. تا جایی که یک نهاد امنیتی هفته گذشته گزارش داد در دو سه ماه گذشته، خط خبری و القاسازی و فضاسازی کانالهای تلگرامی رسانههای اصلاحطلبان و حامی جریان حاکم بر دولت همچون شرق و جماران و اعتماد آنلاین و اصلاحات نیوز و... به کانالهای معاند بخصوص در القای ضرورت انگاری تغییر سیاستهای منطقهای و عدم لزوم خونخواهی شهید هنیه و روسهراسی و افغانهراسی و حمله به سیاستهای همسایگی و... نزدیک شدهاند. بهویژه که مدیران رسانهای برخی از همین کانالها در ساختمان ریاست جمهوری جا خوش و به تعبیری نفوذ کردهاند و همسفر دائمی رئیسجمهور به کشورهای خارجی شدهاند و در سفر به عراق حضور داشتند و در سفر به نیویورک نیز حضور خواهند داشت.
۴- در یک مورد از این سیاستِ برخی رسانههای داخلی که به گفته نهاد امنیتی به رسانههای معاند خارجی نزدیک شدهاند، فضاسازی مغرضانه و فریبکارانه روسهراسی بر مبنای انتشار یک خبر مبهم و مجهول از سوی غربیهاست. برای اولین بار خبرگزاری یورونیوز به نقل از چند کارشناس مجهولالهویه، از یک اندیشکده در جمهوری آذربایجان ادعا کرد «اگر روسیه تلاش کند مسئله زنگزور را به میز مذاکرات صلح بکشاند، به نفع باکو است». بعد یک رسانه نزدیک به اصلاحطلبان به نقل از سرویس مطبوعاتی رئیسجمهوری آذربایجان، خبر از گفتگوی الهام علیاف با پوتین در خصوص افتتاح کریدور حملونقل بین جمهوری آذربایجان و جمهوری خودمختار نخجوان داد و سپس رسانههای باکو و غربی ادعا کردند منظور کریدور زنگزور بوده و همین موجب تحلیلهای عجیب و غریب و بازی کردن با افکار عمومی شد. اما اولاً این خبرهای مبهم در هیچکدام از خبرگزاریها و رسانههای رسمی روسیه بازتاب نداشت. ثانیاً متعاقب بیانیه ریاست جمهوری آذربایجان، بلافاصله در بیانیه مطبوعاتی کرملین این خبر دستگاه مطبوعاتی آذربایجان را تایید نکرد و اشارهای هم به آن نکرد. ثالثاً همان خبرگزاریها که این خبرها را منتشر کردند، تاکید داشتند که «بنا بر برخی اخبار، پوتین در سفر به جمهوری آذربایجان اظهارنظر مستقیمی در مورد کریدور زنگزور نداشته است.» رابعاً خبرگزاریها و سایتهای داخلی نیز پس از انتشار این خبرهای مبهم و مجهول تاکید میکردند که «متن پیش رو در... منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست»! و خبرگزاریهای معاند هم تحت این عنوان که «چنین برمیآید که روسیه مخالف پیشبرد زنگزور نیست»، به فضاسازی پرداختند. دو نکته مهم اینکه اولاً موضعگیری وزیر خارجه کشورمان به خوبی نشان داد پشت این فضاسازیها و دست سناریونویسان آن را به خوبی خوانده و با آگاهی از مبهم و مجهول و غیرواقعی بودن این فضاسازیها، در کم اهمیتترین سطح موضعگیری، آن هم به صورت توئیت به آن واکنش نشان داد. سیدعباس عراقچی، ساعاتی پس از دیدار سفیر ایران در مسکو با مشاور سیاسی پوتین و اطمینان از مواضع روسها، در یک واکنش کلی توئیت کرد: «هر تهدیدی علیه تمامیت ارضی همسایگان ما، یا ترسیم دوباره مرزها، چه در شمال، چه در جنوب، چه در شرق و چه در غرب، کاملاً غیرقابلقبول است». نکته مهم اینکه اولاً گاردین و یورونیوز و برخی رسانههای داخلی با وارونهسازی این موضعگیری، تلاش کردند موضعگیری کلی وزیر خارجه ایران را هشدار غیرمستقیم وی به مسکو القا و دیدار مقام وزارت خارجه با سفیر روسیه در تهران را به احضار سفیر روسیه فضاسازی کنند! ثانیاً نکته جالب این است که این کریدور مورد حمایت آمریکا و بازگشایی آن به ضرر روسیه است؛ چرا که به غربیها و ناتو اجازه میدهد در جهت انزوای مسکو و حتی حذف روسیه از منطقه قفقاز فعالیت و حرکت کنند و امتیازاتی از مسکو در اوکراین بگیرند. صحبت پوتین در باکو مبنی بر ضرورت باز شدن راههای ارتباطی، اشاره به توافق آتشبس نهم نوامبر ۲۰۲۰ در مسکو بود که در آن هیچ اشارهای به کریدور زنگزور نشده است و اگر برخی تصور کنند منظور پوتین بازکردن کریدور زنگزور باشد، و یا منظور وی همین بوده باشد، خود روسها به خوبی میدانند که این امر چه از مسیر صلح و چه جنگ محال است. اما در پایان، روزنامه گاردین حرف اصلی پشت این سناریوی خبیثانه و فضاسازیها را زد و در گزارشی نوشت: «درگیری دیپلماتیک میان ایران و روسیه میتواند به تغییرات اساسی در سیاست خارجی ایران پس از روی کار آمدن دولت جدید منجر شود تا اتخاذ مواضع قاطعتر در قبال مسکو به عنوان بخشی از استراتژی دولت جدید ایران باشد»! نهایتاً با سفر دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران به سن پترزبورگ و دیدار با رئیسجمهور روسیه و همتای روسی خود در حاشیه نشست امنیتی بریکس که این حاشیه مهمتر و فراتر از متن آن بود، مقامات روس علناً حمایت از دالان زنگزور را رد کردند و احمدیان از زبان پوتین و سرگئی شویگو به صراحت شنید که «سیاست مسکو در زمینه کریدور زنگزور هیچگونه تغییری نکرده و مسکو بر توافق پیشین با تهران در خصوص این کریدور پایبند است».
همچنین در این دیدارها علاوهبر اینکه پوتین بر اهمیت و انتظار سفر آتی رئیسجمهور ایران به روسیه تاکید کرد، لاوروف نیز رسماً از عراقچی برای سفر به مسکو دعوت کرد. اما در حالی که هنوز پاسخ این سؤال مبهم است که چرا روسیه با عدم موضعگیری بهنگام، اجازه داد این فضاسازیها درخصوص روابط دو کشور به صدر اخبار رسانهها کشیده شود؟، سؤال اصلی این است که برخی رسانههای داخلی که با خط گرفتن از رسانههای معاند تیتر زدند «پشتپای پوتین به ایران» و «منافع ایران زیرپای تعارفات دیپلماتیک با روسیه» و «تله پوتین» و «تهدید ژئوپلوتیکی ایران» و...، چرا در قبال تهدیدات آمریکا و کشورهای غربی، عموماً سانسورچی و بایکوتکننده خیانتها و مواضع خصمانه آنها هستند؟! چرا در مقابل توقیف کشتیهای نفتی ایران توسط آمریکا و هنگام خروج ترامپ از برجام و شهادت حاج قاسم سلیمانی و یا در مواجهه با این همه تحریمی که هر چند وقت یک بار از سوی آنها اعمال میشود، تیتر نمیزنند «پشت پای آمریکا و غرب به ایران» و «منافع ایران زیرپای مذاکرات دیپلماتیک با آمریکا و اروپاییها» و «تله ترامپ و بایدن و غرب» و «تهدید ژئواکونومیک ایران» و...؟!
۵- در کنار این شرقهراسی، برخی رسانهها و کانالهای داخلی در یک سناریوی هماهنگ با آمریکاییها و اروپاییها نیز شروع به برجستهسازی تحریمها کردند. ابتدا رسانههای غربی از جمله گاردین در اقدامی فریبکارانه اقدام به انتشار خبرهای جعلی در خصوص ارسال موشکهای بالستیک به روسیه و بعد مقامات آمریکایی و اروپایی به خصوص فرانسه و آلمان و انگلیس ایران را محکوم و اقدام به فضاسازی با بازی فراخوانی سفرای جمهوری اسلامی در کشورهای خود و در نهایت تحریمهای جدیدی علیه ایران و روسیه اعلام کردند. نکته مهم در این جنگ ادراکی برای تشویش اذهان عمومی، اینکه اول ادعا کردند شرکت هواپیمایی «ایران ایر» را تحریم کردند و سپس کلیپی از فایل صوتی اسفند ۹۹ ظریف را در فضای مجازی بازنشر کردند تا القا کنند عامل تحریم ایرانایر، تفکر مقاومت در میدان است. ظریف در این کلیپ از تماس جان کری در خصوص پروازهای ایرانایر به سوریه سخن میگوید و با ادعاهای غیرواقعی و دروغ و تحریف شده مدعی میشود این نمونهای از فدا کردن دیپلماسی در پای میدان بود! اما نکته مهمتر که این سناریوی فریبکارانه در جنگ ادراکی را خیلی زود آشکار کرد، این است که سخنگوی ایرانایر با تکذیب تحریم ایرانایر گفت: «هیچ گزارشی از اروپا بابت تحریم دریافت نکردهایم.» وی با تأکید بر اینکه «همه پروازها به اروپا در حال انجام است و در آینده نیز انجام خواهد شد»، تصریح کرد: «چند سایت معاند خارجی و داخلی، اقدام به انتشار خبر کذب جهت تشویش اذهان عمومی برای برهم زدن وضع آرام جامعه کردند»!
۶- در این جنگ ادراکی است که وزیر دولت روحانی که در کارنامه خود دستاورد قابل توجهی برای کشور ندارد، میتواند تفکرات جریان غربگرای رانتخوار را در یک روزنامه اقتصادی کپی پیست و با تعیین تکلیف توهینآمیز برای رئیسجمهور کشور، ادعا کند: «پزشکیان باید سیاستهای اعلامی خود را تغییر دهد»؟! و یک شخصیت سیاسی دیگر در آستانه امضای توافقنامه راهبردی جامع با روسیه، متوهمانه به رئیسجمهور دستور دهد «سطح همکاریهای راهبردی با روسیه را کاهش دهد»! لذا فضای سیاسی - رسانهای کشور نشان میدهد جریانی تلاش دارد با تخریب روابط بازسازی شده با کشورهای همسایه و منطقه در دوران شهید رئیسی، کشور را دوباره به وضعیت فاجعهبار انزوا در سیاست خارجی در دولت روحانی برگرداند و آویزان وعدههای فریبکارانه غرب کند. اینجاست که هوشیاری آقای رئیسجمهور را میطلبد که اگر میخواهد موفقیت دولت خود را به موفقیت نظام و حل مشکلات مردم تبدیل کند، باید از مواضع اعلامی خود در خصوص سیاست اولویت با همسایگی و کشورهای منطقه و دوستان روزهای سخت و بخصوص از دستاوردهای سفر اخیر به عراق به خوبی مراقبت و آنها را با سیاستهای اعمالی برنامهمحور اجرائی کند و مراقب پوست خربزههایی که برخی اطرافیان تلاش دارند زیر پایش بیندازند، باشد!