امام باقر علیه السلام فرمودند:  به خدا سوگند که او (مهدی (علیه السلام)) مضطر (حقیقی) است که در کتاب خدا آمده می فرماید: «اَمَّن یجیب المضطر اذ ادعاه و یکشف السؤ...» بحارالانوار، ج ٥٢، ص ٣٤١ 

ادیبانه 1131

به دریای تو پیوستن چه زیباست
شناساندی به من یکتایی‌ات را
نمایاندی به من زیبایی‌ات را
مرا خواندی به رستاخیز نورت
مرا سرشار کردی از حضورت
اسیرم کن که آزاد تو باشم
خرابم کن که آباد تو باشم
دچار راه و رسمی باطلم من
کویری تشنه و بی‌حاصلم من
همه از من گناه و شرمساری
همه از تو صبوری، بردباری
نشد روزی که خوارم کرده باشی
به مردم واگذارم کرده باشی
شنیدم عاشقان را دوست داری
بگو دست مرا هم می‌فشاری؟
به فضل خود مرا دریاب، یا رب
مرا بیدار کن از خواب، یا رب
به جز تو هیچ امیدی ندارم
به جز خوشنودی‌ات عیدی ندارم
به جز نامت نخواهم نام دیگر
کجا جز بام مهرت بام دیگر؟
در لطف تو بر من باز باز است
به سوی تو وجودم در نماز است
مبند ای ماه! درهای دعا را
اجابت کن نوای بی نوا را
به امید تو دل بستن چه زیباست
به دریای تو پیوستن چه زیباست
کویرم، بر سرم از نور قرآن
بباران و بباران و بباران
(ناصر حامدی)
 
با بیگانه‌ترین مردم، به خاطر تو دوستی ورزید...
خدایا! بر محمّد درود فرست، آن وجود مبارکی که امین بر وحی‌ات و گزیده از آفریده‌هایت و انتخاب‌شده از بندگان توست و او پیشوای رحمت و قافله‌سالار خوبی و کلید برکت است. چنان‌که جانش را برای فرمانت به زحمت انداخت و بدنش را در راه وجود مقدّست در معرض ناراحتی قرار داد.
و در دعوت به سوی تو، آشکارا با خویشان و نزدیکانش، رو در رو قرار گرفت و در مسیر خشنودی‌ات، با اشخاص خانواده‌اش جنگید و در راه برقراری دینت، از خویشاوندانش برید و نزدیک‌ترین بستگانش را به سبب انکارشان، از خود دور کرد و دورترین را به علّت پذیرفتن دین تو، به خود نزدیک فرمود. با بیگانه‌ترین مردم، به خاطر تو دوستی ورزید و با نزدیک‌ترین خویشان، به خاطر تو دشمنی کرد و جانش را در رساندن پیام تو به خستگی انداخت.
(فرازی از دعای 2 صحیفه سجادیه)