امام باقر علیه السلام فرمودند:  به خدا سوگند که او (مهدی (علیه السلام)) مضطر (حقیقی) است که در کتاب خدا آمده می فرماید: «اَمَّن یجیب المضطر اذ ادعاه و یکشف السؤ...» بحارالانوار، ج ٥٢، ص ٣٤١ 

رهنمودهای رهبر معظم انقلاب به زوج‌های جوان (قسمت اول)

 حجت الاسلام محمدجواد حاج علی اکبری

 

"هدف زندگی"
زندگی یک کاروان طولانی است که منازل و مراحلی دارد، هدف والایی نیز دارد. هدف انسان در زندگی باید این باشد که از وجود خود و موجودات پیرامونش برای تکامل معنوی و نفسانی استفاده نماید. اصلاً ما برای این به دنیا آمده‌ایم. ما در حالی وارد این دنیا می‌شویم که از خود اختیاری نداریم. کودکیم و تحت‌تأثیر هستیم؛ امّا تدریجاً عقل ما رشد می‌کند و قدرت اختیار و انتخاب پیدا می‌کنیم. این جا، آن جایی است که لازم است انسان درست بیندیشد و درست انتخاب کند و بر اساس این انتخاب حرکت کند و به جلو برود.
اگر انسان این فرصت را مغتنم بشمرد و از این چند صباحی که در این دنیا هست خوب استفاده کند و بتواند خودش را به کمال برساند، آن روزی که از دنیا خارج  می‌شود، مثل کسی است که از زندان خارج شده و از اینجا زندگی حقیقی آغاز می‌شود.
 "ازدواج، یک ارزش اسلامی"
مطلب اصلی و اوّل، این است که این ازدواجی که خدای متعال سنّت قرار داده و آفرینش هم آن را اقتضا  می‌کند، یکی از نعمت‌ها و اسرار الهی و یکی از  پدیده‌های  اجتناب‌ناپذیر زندگی بشری است.
می‌شد که خداوند در قوانین آسمانی، این موضوع را لازم، واجب و حتمی و یا مجاز کند و مردم را رها کند تا  یکی‌یکی بروند و با هم ازدواج کنند؛ امّا این کار را نکرده است. بلکه ازدواج را یک ارزش قرار داده، یعنی کسی که ازدواج  نمی‌کند، خود را از این ارزش محروم نموده است.
"خداوند اصرار دارد"
از نظر اسلام، تشکیل خانواده یک فریضه است. عملی است که مرد و زن باید آن را  به‌عنوان یک کار الهی و یک وظیفه انجام بدهند. اگرچه شرعاً در زمره واجبات ذکر نشده؛ امّا  به‌قدری تحریص و ترغیب شده است که انسان می‌فهمد خدای متعال بر این امر اصرار دارد، آن هم نه  به‌عنوان یک کارگزاری، بلکه  به‌عنوان یک حادثه ماندگار و دارای تأثیر در زندگی و جامعه؛ لذا این همه بر پیوند میان زن و شوهر تحریص کرده و جدایی را مذمّت نموده است.
"خداوند از زن و مرد تنها، خوشش نمی‌آید"
خداوند متعال از زن و مردِ تنها خوشش  نمی‌آید، مخصوصاً آنهایی که جوان‌اند و بار اوّلشان است. مخصوص جوان‌ها هم نیست.
خدای مِتعال از زندگی مشترک و مزدوج خوشش  می‌آید.
آدم تنها، مرد تنها و زن تنها که همه عمر را به تنهایی  می‌گذرانند، از دید اسلام یک چیز مطلوبی نیست. مثل یک موجود بیگانه است در مجموعه پیکره انسانی. اسلام این طور خواسته که خانواده، سلّول حقیقی مجموعه پیکره جامعه باشد نه فرد تنها.
"سنّت پیامبر: ازدواج به موقع"
روایت معروفی داریم که پیامبر (صل الله علیه وآله وسلم) فرموده‌اند: «نکاح سنّت من است.» البتّه این سنّت آفرینش است، سنّت میان انسان‌ها و همه اقوام و ادیان است. پس چرا  فرموده‌اند: سنّت من؟ چه اختصاصی وجود دارد؟ شاید از این جهت باشد که اسلام بر این امر، تأکید بیشتری ورزیده و این تأکید در ادیان الهی دیگر، کمتر است. شما ملاحظه  می‌کنید این تأکیدی که اسلام بر ازدواج کرده، در این مکاتب اجتماعی و  فلسفه‌های رایج اجتماعی و سیاست‌های معمولی دنیا، وجود ندارد. اسلام اصرار دارد که پسرها و دخترها در همان سنینی که برای ازدواج  آماده‌اند، ازدواج نمایند.(6) نکاح، علاوه بر یک تقاضای طبیعی، یک سنّت دینی و اسلامی نیز هست؛ بنابراین خیلی آسان است که کسی از طریق این اقدام و عمل که طبیعت و نیاز او آن را ایجاب  می‌کند، ثواب هم ببرد؛ چون سنّت است و به قصد ادای سنّت پیامبر و اطاعت امر ایشان به این کار اقدام نماید.(7) ازدواج یک سنّت طبیعی و الهی است.  این را پیامبر اکرم (صل الله علیه وآله وسلم) به سنّت خودشان تعبیر  می‌کنند.  معنایش این است که در اسلام بر روی این مسئله، تأکید ویژه‌ای شده است. چرا؟ به خاطر اهمیّت این مسئله، به خاطر تأثیر عمیق تشکیل خانواده در تربیت انسان، در رشد فضایل، در ساخت‌وساز انسان سالم از لحاظ عاطفی، روحی و تربیت‌های بعدی.
"ازدواج در حال شور و شوق"
پیامبر اکرم (صل الله علیه وآله وسلم) اصرار داشتند جوان‌ها زود ازدواج کنند ـ چه دخترها و چه پسرها ـ البتّه با میل خودشان و با اختیار خودشان، نه اینکه دیگران برایشان تصمیم بگیرند. ما هم باید در جامعه خودمان این را رواج دهیم. جوان‌ها در سنین مناسب، وقتی از دوران جوانی خارج  نشده‌اند، در همان حال گرمی و شور و شوق، باید ازدواج کنند. این برخلاف برداشت و تلقّی خیلی از افراد است که خیال  می‌کنند ازدواج‌های دوران جوانی، ازدواج‌های زودرس است و ماندگار نیست. درست برعکس است، این‌طور نیست. اگر درست صورت بگیرد، ازدواج‌های بسیار ماندگار و خوبی هم خواهد بود و زن و شوهر در چنین  خانواده‌ای کاملاً با هم صمیمی خواهند بود.
"ازدواج در آغازِ احساس نیاز"
اسلام اصرار دارد بر اینکه این پدیده در اوان خود، هرچه زودتر از آغاز احساس نیاز، انجام گیرد. این هم از اختصاصات اسلام است، هرچه زودتر بهتر. زود که  می‌گوییم؛ یعنی از همان وقتی که دختر و پسر احساس نیاز  می‌کنند به داشتن همسر، هرچه این کار زودتر انجام بگیرد، بهتر است. علّت چیست؟ علّت این است که اوّلاً برکات و خیراتی که در امر ازدواج وجود دارد در وقت خود و زودتر از اینکه زمان بگذرد و عمر تلف بشود، برای انسان حاصل خواهد شد. ثانیاً جلوی طغیان‌های جنسی را  می‌گیرد؛ لذا  می‌فرمایند: من تزوّج احرز نصف دینه. طبق این روایت معلوم  می‌شود که نصف تهدیدی که انسان درباره دین خود  می‌بیند، از طرف طغیان‌های جنسی است که خیلی رقم بالایی است.
"برکات و فواید ازدواج"
فرصت ازدواج و آرام گرفتن در یک مجموعه خانواده، یکی از فرصت‌های مهم زندگی است. برای زن و مرد ـ هر دو ـ این یک وسیله آرامش و آسایش روحی و وسیله دلگرم شدن به تداوم فعّالیّت زندگی است. وسیله تسلّی، وسیله پیدا کردن یک غمخوارِ نزدیک که برای انسان در طول زندگی لازم است. قطع‌نظر از نیازهای طبیعی انسان که نیازهای غریزی و جنسی  می‌باشد، مسئله تولید نسل و داشتن فرزند هم، خود از دلخوشی‌های بزرگ زندگی است.
پس می‌بینید از هر دو طرف که انسان نگاه می‌کند، ازدواج یک امر مبارک و یک پدیده بسیار مفید است. البتّه مهم‌ترین فایده ازدواج، همان تشکیل خانواده است و بقیه مسائل، فرعی و درجه دو و یا پشتوانه این مسئله است؛ مثل تولید نسل یا ارضای غرایز بشری. اینها همه درجه دو است، درجه اوّل همان تشکیل خانواده است.
بنای نسل بشری به ازدواج است. قوام عالم به ازدواج است. انتقال تمدن‌ها و فرهنگ‌ها به ازدواج است. بقای استقلال جوامع ـ چه از لحاظ سیاسی و چه از جهات دیگر ـ به ازدواج است.
برکات فراوانی بر ازدواج وارد است.
"شرایط کمالیِ ازدواج"
در شرع آمده که پیوند ازدواج را محکم نگه دارید. بعد هم شرایط زیادی برای ازدواج در همه  زمینه‌ها معیّن کرده است. در زمینه اخلاق و رفتار گفته: وقتی زن گرفتید، وقتی شوهر کردید، باید اخلاقتان را خوب کنید، باید همکاری کنید، باید گذشت کنید، باید محبّت کنید، باید او را دوست بدارید و باید به او وفاداری کنید، اینها  همه‌اش احکام شرع است، اینها  همه‌اش دستورات است.
و البتّه از لحاظ شرایط مادّی سهل‌ترین است. آنچه که در ازدواج مهم است، رعایت‌های بشری و انسانی است. رعایت‌های اخلاقی است که دختر و پسر باید با همدیگر تا آخر عمرشان رعایت کنند و رعایت اصلی حفظ این پیوند است.
شرع مقدّس اسلام در روابط اجتماعی، این امر انسانی را امضا کرده؛ امّا شرایطی برای آن قرار داده است. یکی از این شروط این است که این امر انسانی از حالت رابطه انسانی به یک معامله تجاری و بده بستان مالی تبدیل نشود. این را شرع مقدّس دوست نمی‌دارد. البتّه این شرایط، شرایط کمال‌اند نه صحّت، امّا واقعاً شرط‌اند.
 "کُفوْ بودن از نظر اسلام"
در شرع مقدّس اسلام، آنچه که معیّن شده است این است که دختر و پسر باید کفو یکدیگر باشند و عمده مسئله در باب کفو، عبارت است از ایمان؛ یعنی هر دو مؤمن، هر دو دارای تقوا و پرهیزگاری و هر دو معتقد به مبانی الهی و اسلامی و عامل به آنها باشند. اینکه تأمین شد، بقیه چیزها اهمیّتی ندارد... وقتی تقوا و پاک‌دامنی و طهارت دختر و پسر معلوم شد، سایر چیزها را خدای متعال تأمین  می‌فرماید.
در اسلام، ملاک این همکاری که اسمش زوجیّت است، عبارت است از دین و تقوا که: المؤمن کفو المؤمنهْ و المسلم کفو المسلمهْ. این ملاک دینی است.
البتّه در این زمینه، هر کس در راه خدا جلوتر، پیشقدم تر، فداکارتر، آگاه‌تر و به دردبخورتر و برای بندگان خدا نافع‌تر باشد، این بالاتر و بهتر است؛ ممکن است زن در آن حد نباشد، ایرادی ندارد. زن، خودش را به سمت او بکشاند. یا زن ممکن است بالا باشد، مرد به‌قدر او نباشد، پس مرد باید خود را به سمت او بکشاند.