امام باقر علیه السلام فرمودند:  به خدا سوگند که او (مهدی (علیه السلام)) مضطر (حقیقی) است که در کتاب خدا آمده می فرماید: «اَمَّن یجیب المضطر اذ ادعاه و یکشف السؤ...» بحارالانوار، ج ٥٢، ص ٣٤١ 

از برجام هسته‌ای تا برجام موشکی

معامله امنیت ملی؛ پروژه جدید غربگرایان

محمد ملک‌زاده

پس از تجربه شکست‌خورده برجام و آشکار شدن بی‌اعتباری وعده‌های غرب، دکتر ظریف این بار در مسیری تازه گام برداشته است؛ مسیری که می‌کوشد میان «موشک و مردم» دوگانه‌ای کاذب بسازد، چنان‌که گویی اقتدار دفاعی ایران، در برابر رفاه عمومی قرار دارد. این روایت تنها می‌تواند از یک ذهن خسته از سیاست مقاومت در برابر ظلم و قلدری ناشی شود؛ ذهنی که هنوز باور ندارد امنیت و معیشت دو روی یک سکّه‌اند، نه دو قطب متقابل.

برجام هسته‌ای، با همه زرق‌وبرق دیپلماتیکش، نه موجب گشایش اقتصادی شد و نه مانع از تحریم‌های فراگیر گردید؛ در نهایت نیز با فعال‌شدن مکانیسم ماشه، نشان داد که مذاکره با آمریکا بدون پشتوانه قدرت ملی، جز بازتولید تهدید و فشار، نتیجه‌ای ندارد. اکنون همان ذهنیت معتقد است که باید برجام موشکی را به راه انداخت تا شاید دوباره لبخند غرب، جایگزین بازدارندگی ایران شود. اما پرسش اصلی اینجاست: هراس آقای ظریف و طیف طرف وی از موشک‌های ایران از کجا برمی‌خیزد؟ در این ارتباط، توجه به نکاتی حائز اهمیت است.
۱. موشک؛ نقطه پایان رؤیای وابستگی به غرب
توان موشکی جمهوری اسلامی ایران، تنها یک سیستم نظامی نیست؛ بلکه نماد استقلال راهبردی است. آنچه غرب را دهه‌ها گرفتار کرده، نه صرف قدرت تخریب موشک‌ها؛ بلکه مفهوم «اقتدار بدون اتکا» است. یعنی کشوری که بدون چتر حمایت قدرت‌های جهانی، خود توان بازدارندگی دارد و امنیتش را درون‌زا تعریف می‌کند. امثال آقای ظریف چون دارای ذهنی غربگرا و برآمده از مکتب دیپلماسی غربی و وابسته هستند و حتی حل مشکل آب خوردن مردم را هم در حمایت قدرت‌های غربی جستجو می‌کنند، طبعاً این استقلال را تهدیدی برای تفکر غربگرایانه خود می‌دانند؛ اقتدار موشکی عملاً نیاز به دیپلماسیِ التماسی را از میان می‌برد.
۲. دوگانه موشک و مردم؛ بازسازی خطای برجام
ساخت دوگانه توهمی موشک - مردم، بازتاب همان ژست پراگماتیستیِ برجام است که می‌خواست اقتصاد را با تعلیق استقلال، معاوضه کند. این بار، امثال آقای ظریف می‌خواهند امنیت را «قابل معامله» جلوه دهند؛ در حالی ‌که مردم ایران به‌درستی می‌دانند «امنیت» پیش‌شرط رفاه است، نه مانع آن. کشوری که از امنیت دفاعی تهی شود، نه توان توسعه دارد و نه امکان گفت‌وگو با جهان. سرمایه‌گذاری در توان موشکی، نه هزینه مردم؛ بلکه بیمه مردم است.
۳. چرا غرب از توان موشکی ایران می‌ترسد؟ و چرا امثال آقای ظریف از ترس غرب دچار هراس می‌شوند؟
غرب از توان موشکی ایران می‌ترسد؛ زیرا این توان معادله قدرت در منطقه را به نفع ایران مستقل تغییر می‌دهد. توان موشکی ایرانی پیام روشنی دارد: «امنیت منطقه باید بومی باشد، نه وابسته به آمریکا و غرب». آقای ظریف و طرفداران وی اما، از همین پیام می‌ترسند؛ چون می‌دانند با بومی شدن امنیت، نقش حلقه‌های واسطه‌ای و مذاکراتی رنگ می‌بازد؛ بنابراین، هراس امثال آقای ظریف از موشک، در واقع هراس از تهی شدن منطق مذاکره بی‌پایه است.
۴. تجربه تاریخی؛ امنیت بدون معامله
از دفاع مقدس هشت ساله تا جنگ تحمیلی دوازده روزه در مقابل آمریکا و رژیم صهیونیستی و عملیات‌های ضدتروریستی اخیر، ایران هرگز امنیت را از میز مذاکره و معامله بر سر قدرت دفاعی خود به‌دست نیاورده است. هر بار که قدرت دفاعی کشور تقویت شده، مردم احساس آسایش و ثبات بیشتری داشته‌اند. همین توان دفاعی بود که آمریکا و رژیم صهیونیستی را مجبور به توقف تجاوز و التماس برای آتش‌بس کرد. همین اقتدار موشکی است که هر روز مانع حمله مستقیم به خاک ایران می‌شود و همین اقتدار دفاعی ایران بود که داعش را در پشت مرزها متوقف کرد. پس معامله بر سر موشک، معامله بر سر امنیت مردم است. بنابراین، بنا به تجربه تاریخی و هم در منطق اسلامی - ایرانی، عقلانیت راهبردی با قدرت دفاعی جمع می‌شود، نه با تسلیم. توان موشکی ایران تجسم همان عقلانیتی است که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بارها بر آن تأکید کرده‌اند که بدون قدرت، مذاکره معنایی ندارد. ظریف اما، گویا عقلانیت را در لبخند غرب می‌جوید، در حالی که مردم امنیت را در توان بازدارندگی و اقتدار دفاعی ایران حس می‌کنند.
به‌این‌ترتیب، شاید بتوان راز هراس آقای ظریف از موشک‌های ایران را در یک جمله خلاصه کرد: موشک یعنی استقلال، و استقلال یعنی پایان عصر دیپلماسیِ نیاز و التماس به غرب. او از موشک می‌ترسد نه چون ابزار جنگ است؛ بلکه چون نشانه طلوع عقلانیت اقتدارگرای اسلامی است. عقلانیتی که دیگر در اتاق‌های بسته ژنو معنا نمی‌یابد؛ بلکه بر فراز مرزهای امن ایران، به‌روشنی در آسمان دیده می‌شود.
دسته بندی مطالب: