عملیات انتحاری بر ضد منافع و امنیت ملی
روحالله مدبر

این روزها، سخنان ظریف، حاشیهسازیهای گستردهای را پدید آورده است. پس از طرح مباحث صددرصد خطای وی در خصوص توان موشکی و دوگانهسازی ضد امنیت ملی (ملت - موشک) که شدیداً مورد استقبال دشمنان ایران قرار گرفت، مجدداً روز جمعه و پس از سفر دبیر شورای امنیت ملی ایران به مسکو و ارسال پیام فوقالعاده مهم رهبر فرزانه انقلاب به رئیسجمهور روسیه و همزمان با صدور بیانیه فوقالعاده مهم و تاریخی روسیه در حمایت از ایران و نامشروع دانستن بازگشت تحریمها و اعلام رسمی انقضای قطعنامه ۲۲۳۱، ظریف! (که پذیرنده و امضاکننده مکانیسم ماشه است) به روسیه حمله و موج گسترده تخریب و اتهامزنی به روسیه را در رسانههای غربگرای ایرانی و اپوزیسیون خارجی ایجاد نمود.
وی در این سخنان، اتهامات متعددی نیز مستقیماً علیه لاوروف، وزیر خارجه روسیه، مطرح و وی را مأمور تخریب و به سرانجام نرساندن برجام نامید.
آنچه حائز اهمیت است، این سخنان متناقض و خشمگینانه ظریف در شرایطی طرح شد که اتفاقاً صالحی، دوست نزدیک ظریف و عضو تیم مذاکرهکننده برجام، اعلام کرده بود: «لاوروف، وزیر خارجه روسیه، بارها به ما هشدار داده بود که مراقب تله مکانیسم ماشه باشید و آن را نپذیرید! اما ما به توصیه وی عمل نکردیم و پذیرفتیم...»
همزمان نیز وزیر خارجه روسیه افشاگری فوقالعاده مهمی در خصوص هماهنگی و توافق ظریف و جان کری (وزیر خارجه وقت آمریکا) برای قراردادن بند مکانیسم ماشه که کاملاً مغایر با منافع ملی ایران بود در برجام، برای کسب رضایت کنگره آمریکا صورت داد و رسماً مسئله ادعایی ظریف در خصوص نقش اصلی فرانچسکو (فاقد هویت کامل) به تناقضات ادعایی ظریف اضافه شد!
البته ظریف در گذشته، در ادامه سخنان متناقضش، بارها کلاً منکر وجود مکانیسم ماشه در برجام شده بود!
آنچه مشخص است، رفتارها، مواضع و سخنان گسترده اخیر و حاشیهساز ظریف، کاملاً به مذاق دشمنان ایران خصوصاً اینترنشنال و صدای اسرائیل خوش آمده و یک بازی گسترده تبلیغاتی و فضاسازی برای تخریب روابط تهران - مسکو، شدیداً و به سرعت در حال اجراست.
این سخنان و دهها ادعای نادرست ظریف در حالی مطرح میشود که لاوروف، وزیر خارجه روسیه، هفته گذشته رسماً اعلام کرد: «مسکو هر نوع تسلیحات مورد نیاز تهران را برای حفظ امنیت ایران در اختیار دوستان ایرانی قرار میدهد و ما چیزی به نام مکانیسم ماشه و بازگشت تحریمهای ایران را به هیچ وجه رسمیت نمیشناسیم.» و «روسیه یک ائتلاف بیسابقه ضدتحریمی برای حمایت از ایران ایجاد نموده است و شدیداً در حال مقابله با توطئههای مشترک تروئیکای اروپایی، آمریکا و اسرائیل بر ضد تهران در شورای امنیت و آژانس انرژی اتمی است.»
اقداماتی که موجب خشم سران لندن، کاخ سفید و نتانیاهو شده و ترامپ در تماس تلفنی پنجشنبه با پوتین، درخواست تجدیدنظر مسکو در حمایت سیاسی، نظامی و اقتصادی از تهران را طرح کرد که با واکنش منفی کرملین مواجه شد.
آنچه مشخص است، امروز تخریب روابط ایران و روسیه قطعاً مغایر با منافع و مصالح ملی است. طی چند ماه اخیر، یکی از دلایل حملات گسترده غربگرایان به روسیه، همین اقدامات مسکو در ناقص کردن توطئههای غرب بوده... برای همین، توپخانه غربگرایان و لندن، سمت روسها متمرکز گردیده، بهویژه در شرایط فعلی که مسکو ثابت کرده دوست حقیقی ایران است و میبینیم که روسیه فرصت ریاست دورهای بر شورای امنیت را به عنوان ابزاری برای حمایت قاطع از ایران تبدیل کرده است.
لذا قطعاً سخنان اخیر ظریف مغایر با منافع ملی و عملیاتی انتحاری در روابط تهران - مسکو و مغایر با ماده ۳۳ توافق راهبردی است.
در پایان لازم است تأکید کنم: آمریکا، بریتانیا و نتانیاهو شدیداً تمایل دارند کرملین در حمایت از ایران تجدیدنظر نماید؛ بنابراین انجام اقدام عملی و فوری برای توقف مسیر تخریب روابط، فوقالعاده ضروری است.
محبوبیت و سرمایه اجتماعی پایدار چگونه تأمین میشود؟

مدیران و دستگاهها چگونه میتوانند سرمایه اجتماعی را در خدمت سیاستهای عمومی بسیج کنند؛ از راه تولید هیجان نسبت به مذاکرات خارجی یا دامنزدن به مجادلات سیاسی در داخل؟ قطعاً نه.
یک مسیرِ حفظ و افزایش سرمایه اجتماعی، دغدغهمندی مدیران نسبت به زندگی و معیشت مردم است. سرمایه اجتماعی پایدار، با تکرار ملالآور «مذاکره با غرب» و یا دامنزدن به مجادلات سیاسی و دوقطبیسازی تامین نمیشود. این رویکردهای غلط حتی اگر در کوتاهمدت، مطامع سیاسی را تامین کند، در بلندمدت موجب انزجار میشود.
سرمایه اجتماعی پایدار، هنگامی برساخته میشود، میماند، میبالد و پشتوانه پیشرفت ملی یا مهار شیطنت دشمنان میشود که مدیران و دستگاهها، هنر حمایت و صیانت از معیشت مردم نشان دهند. بخش مهمی از مسئولیت مغفول و بر زمین مانده، این است که دستگاهها، توده مردم به ویژه طبقات پاییندست را با مشکلات اقتصادیِ قابل چارهجویی، تنها نگذارند.
توده مردم، تهدیدات و تحریمهای دشمن را پس میزنند و مقاومت میکنند؛ چنانکه در طول سالها نشان دادهاند. آنچه میتواند این سرمایه ارزشمند ملی را مخدوش کند، تصور بیاعتنایی مدیران به سختیهای معیشت مردم است. فواره تحریمهای حداکثری با همه اذیت و آزارش، سالهاست که از اوج به افول افتاده و تاثیرات آن به شکل نسبی مهار شده است.
قطعاً نباید تاثیر منفی تحریمها را انکار کرد؛ اما در عین حال، واقعیت این است که امروز بیش از تحریمهای اشباعشده، ترکیب تغافل مدیران با دستکاری و اخلالگری ذینفعان، بیثباتی بازار است که مردم را رنج میدهد.
دشمن، سالها قبل، ماشه تحریمهای حداکثری را چکانده و تیری در خشاب ندارد. ماشه واقعی، در غفلت و کوتاهی برخی مدیران دستگاههای مختلف و در داخل زمین اقتصاد و رسانه چکانده میشود.
اندیشه حکمرانی محلهمحور؛
گزارشی از یک پیشرفت
مسعود براتی

جلسه پر نشاط «حکمرانی محلهمحور» با حضور دکتر جلیلی در بابلسر برگزار شد. با حضور فعالان اجتماعی انقلابی بابلسر که محله را مرکز دنیا میدانند، با همه خوبیها و بدیهایش، قوتها و ضعفهایش.
یکی از ویژگی مهم شهر بابلسر، اشتراک نظر میان بازیگران موثر شهر است. امام جمعه، سپاه و فعالان فرهنگی و اجتماعی شهر، نگاه یکسانی دارند که فرصتی مناسبی برای پیشبردن حکمرانی محلهمحور ایجاد شده است.
۱۰۳ محله بابلسر با این نگاه مورد توجه بودند. این وضعیت پاسخ به بخشی از دغدغه همیشگی دکتر جلیلی بود که ظرفیت مردم نباید در پشت سد بروکراسی و دیوانسالاری معطل بماند. در محلهها بخشی از این ظرفیتها بالفعل میشود. دکتر جلیلی بر این نکته تاکید کرد که همین رویکرد در ابتدای انقلاب سبب حل مشکلات مردم شد و محله را اداره کرد. مصداق واقعیِ «لیقوم الناس بالقسط».
بعد از بابلسر به روستای خرماکلا در نزدیکی قائمشهر رفتیم. همان روستایی که شهید رئیسی چند روز قبل از شهادتشان از آنجا بازدید کرده بودند. در این روستا یک تحول تدریجی و مهم رقم خورده بود. این تحول در ظاهر اقتصادی بود. گلخانههای متعدد که در تمام فصول سال، لیمو ترش در آنها تولید میشد و برای صاحبان خود، تولید ثروت خوبی حاصل میکرد. صاحبان گلخانهها، نه عدهای سرمایهدار؛ بلکه مردم روستا بودند که در قالب شرکت تعاونی دور هم جمع شده بودند.
اما وقتی پای صحبت نادعلیزاده، مدیر شرکت تعاونی نشستیم، مشخص شد با یک حرکت اصالتاً فرهنگی روبهرو هستیم. به این معنا که از کار فرهنگی چند فعال در روستا، به کار اقتصادی در قالب تعاونی با مشارکت مردم رسیدند. دغدغه اصلی نه کسب و انباشت ثروت؛ بلکه رشد و پیشرفت روستا و ارتقای زندگی مردم بود. نهادسازیهای صورت گرفته بر همین اساس بود: قرارگاه برای ترویج الگو در سایر روستاها و مدرسه برای تربیت نسلهای آینده. شباهتهای زیادی با آنچه که در استهبان دیدیم وجود داشت. مهمترین آن هم «مردمی بودن» است. در مسیر پیشرفت، محدودیتی هم برای خود قائل نبودند، تا آنجا که برای دستیابی به دانش فنی مورد نیاز، از کشور ژاپن متخصص دعوت کرده بودند.
این همان چیزی است که میتواند روستا را به یک «سلول پیشرفت» تبدیل میکند. اگر این الگو بر اساس تجربیات موفق موجود استخراج و ترویج شود، دیگر کسی معطل گلابیهای خیالی برجامها نمیماند، و کسی هم در تحقق رشد هشت درصد تردید نمیکند. به جای توصیه به شرکت در شرمالشیخ، به رفتن به خرماکلاها توصیه خواهد شد.
محافل قدرت و ثروت، با ترویج الگوهای انقلابی و مردمی مخالفاند؛ زیرا این الگوها قدرت مردم را افزایش داده و منافع آنها را تهدید میکند. آنها تسلیم در برابر قدرتهای خارجی را ترویج میکنند؛ اما الگوهای محله قوی و روستای پیشرفته که ریشه در اندیشه انقلابی و دینی مردم دارد، این نظم را به چالش میکشد.