گفتمان انقلاب اسلامی؛ بهترین گزینه برای ایجاد نظم نوین جهانی
هادی قطبی
به موازات بحران جنگ، جهان با بحرانهای بزرگی مواجه است؛ بحران مدیریت، بحران خانواده، بحران اخلاق و معنویت، بحران فقر و بی عدالتی و شکاف طبقاتی، بحران محیط زیست و... . نسخه عمومی برای رفع این بحرانها، ایجاد نظم نوین جهانی است. تاریخ نشان داده نسخه مبتنی بر تفکرات غرب و شرق، جوابگو نبوده و نخواهد بود.
انقلاب اسلامی، گفتمانی تمدنی است که علیرغم همه مشکلات و موانع، طی بیش از چهار دهه گذشته نشان داده این دوگانهها را در کنار هم جمع کرده است و آن را در دو واژه حکیمانه به جهانیان ارائه نموده است: «جمهوری اسلامی»
بحرانهای جهانی، نیازمند نظم نوین جهانی
پس از جنگ جهانی اول، جامعه ملل و پس از جنگ جهانی دوم، سازمان ملل ایجاد شد، به بهانه برقراری صلح و امنیت؛ یعنی برای عبور از بحران جنگ و آشوب، به ایجاد ساختارهای صلح و امنیت جهانی رو آوردند. هرچند هم در مبانی تشکیل و هم در تبیین صادقانه برای مردم جهان، شکست مفتضحانه خورده است. از سویی برای صلح، جایزه نوبل میدهند و از سویی دیگر، در فهرست گیرندگان نام جنایتکارانی؛ چون شیمون پرز و اسحاق رابین (دو نخست وزیر رژیم اسرائیل)، مناخیم بگین (مشهور به قصاب دیریاسین)، جیمی کارتر و باراک اوباما (دو رئیس جمهور آمریکا)، هنری کیسینجر (وزیر امور خارجه آمریکا)، آنک سان سو چی (مشارکت در کشتار مردمی در میانمار)، و از ایران شیرین عبادی و نرگس محمدی (براندازان جمهوری اسلامی) و... به چشم میخورد. به همین دلیل حتی در بخش ادبیات، تولستوی و چخوف هرگز جایزه نوبل نگرفتند؛ اما چرچیل گرفت! همین اندازه برای بیاعتباری چنین نهاد و جایزهای کافیست؛ ولو جهانی باشد.
به موازات بحران جنگ، جهان با بحرانهای بزرگی مواجه است؛ بحران مدیریت، بحران خانواده، بحران اخلاق و معنویت، بحران فقر و بی عدالتی و شکاف طبقاتی، بحران محیط زیست و... . نسخه عمومی برای رفع این بحرانها، ایجاد نظم نوین جهانی است. تاریخ نشان داده نسخه مبتنی بر تفکرات غرب و شرق، جوابگو نبوده و نخواهد بود.
از همین رو تنها راه باقیمانده برای رفع این بحرانها، ایجاد نظم نوین و جهانی است که مبتنی بر علم و ایمان، عقلانیت و معنویت، عدالت و پیشرفت، آزادی و مسئولیت و کرامت انسانی باشد.
گفتمان انقلاب اسلامی؛ تنها راه نجات بشریت
انقلاب اسلامی، گفتمانی تمدنی است که علیرغم همه مشکلات و موانع، طی بیش از چهار دهه گذشته نشان داده این دوگانهها را در کنار هم جمع کرده است و آن را در دو واژه حکیمانه به جهانیان ارائه نموده است: «جمهوری اسلامی». این ایده که از سوی بنیانگذار نظام اسلامی بیان و بر آن تأکید شد، در بردارنده حکمرانی مردمی همراه با ارزشهای الهی است؛ یعنی وحدت، الفت و برادری حول محور آرمانهای فطری که مهمترین آنها ایمان به خدا، پیامبر، و آخرت است که رهبر حکیم انقلاب از آن به عنوان اتحاد مقدس یاد نمودند. انقلاب اسلامی که بر پایه سه عنصر مردم، مکتب و رهبر شکل گرفت، با حفظ همین شاکله و گفتمان میتواند دنیا را نیز از ظلم و بی عدالتی و همه بحرانها نجات دهد و انحراف از این مسیر، مانع تحقق اهداف و آرمانهای فطری و اسلامی خواهد شد.
در واقع، این تمدن بر مدار توحید، عدالت و کرامت انسانی شکل گرفته و راهنمای آن، انسان شایسته و صالح است. امروز جهان به چنین نظم نوین مبتنی بر توحید، عدالت و کرامت انسان نیاز دارد؛ نظمی نوین و جهانی که بر پایه ایمان، عزم و اراده قوی، مقاومت و تغییر مناسبات ظالمانه حاکم بر جهان شکل میگیرد.
در سراشیبی سقوط
علاوه بر آموزههای صحیح دینی، تجربه نیز نشان داده، تمدن غربی به دلیل مبنای غیرفطری و غیرانسانیشان، نمیتوانند سعادت دنیا و آخرت مردم را رقم بزنند و اینک در مسیر اضمحلال و فروپاشی قرار دارند. ما باید قدر این نقطه عطف تاریخی و تمدنی را بدانیم، آن را برجسته کنیم و بهدست بگیریم. فروپاشی جبهه جهانی طاغوت، همان فتح تمدنی انقلاب اسلامی است. اکنون غرب و صهیونیستها به استیصال و شکست رسیدهاند؛ اما با تبلیغات رسانهای پوشالی، خود را پیروز نشان میدهند. آنها در وضعیت نابودی و افول هستند. این سخن نه از سوی رهبران انقلاب اسلامی و مردم آگاه و انقلابی؛ بلکه پیشتر نیز از برخی نظریهپردازان غربی بیان شده بود. از جمله جوزف نای، نویسنده کتابهای «قدرت نرم» و «قدرت در قرن بیست و یکم» تحلیل کردهاند که قدرت از غرب به شرق منتقل میشود، از تکقطبی به چندقطبی تبدیل میشود و قدرت آمریکا در حال پایان است. همچنین فرانسیس فوکویاما، نویسنده کتاب «پایان تاریخ» و متخصص اقتصاد سیاسی، ابتدا ناقوس خطر شکست لیبرالیسم را به صدا درآورد، و پس از اتفاقات افغانستان اعلام کرد که آمریکا به پایان راه خود رسیده است.
ما باید این بسیج عمومی و اتحاد مقدس را حفظ کنیم و ظرفیتهایمان را وارد میدان کنیم و پارادایم تغییر راهبردهای انقلاب اسلامی را به پارادایم اقتدار گفتمان انقلاب اسلامی و احیای ظرفیتهای آن تبدیل کنیم و شکوفایی مادی و معنوی و شعار «ما میتوانیم» را در کشور اجرایی کنیم.
تهدید حیاتی
احمد قدیری
از آغاز جنگ اوکراین، ناقوس قحطی در جهان به صدا درآمده و این برای کشور خشکی؛ چون ایران که به دلیل کاهش شدید ذخایر سدها با بحران قریبالوقوع آب نیز درگیر خواهد بود، به منزله مواجهه همزمان با چالش واردات و تولید محصولات کشاورزی است. این را اگر بگذاریم در کنار معضل فزاینده قاچاق معکوس و گسترده محصولات غذایی به کشورهای همسایه، ابعاد فاجعه پیشرو و امکان تکرار قحطی ۱۲۹۶ که حدود نیمی از جمعیت ایران را به کام مرگ فرستاد، مشخص میگردد.
مردم و مسئولان باید از هر طرحی که باعث کاهش اسراف و قاچاق، و مدیریت صحیح توزیع و مصرف گردد، استقبال نمایند و امنیت غذایی و حیات ملت را بر هر موضوعی اولویت دهند. لازم است تمام نهادهای حاکمیتی - از قوای سهگانه تا نهادهای امنیتی - پیش از وقوع بحران، آن را مدیریت کنند و علاوه بر تغییر شیوه پرداخت یارانهها، زنجیرهای از اقدامات پیشگیرانه (دراز مدت و کوتاه مدت) را در اولین فرصت مد نظر داشته باشند. اقداماتی همچون:
- حفاظت از سیلوها، مزارع، باغات، دامداریها و همچنین انبارها و کارخانجات محصولات غذایی
- افزایش شدید جریمه و مجازات احتکار، قاچاق و هر نوع مشارکت در خرابکاری و اخلال علیه امنیت غذایی
- واردات و ذخیرهسازی گسترده کالاهای اساسی
- سهمیهبندی کالاهای اساسی
- تعیین قاطع خطمشی کشاورزی
- آموزش و تجهیز کشاورزان و باغداران برای افزایش محصول و بهرهوری
- آموزش همگانی کشت در منازل و پشتبامها برای سالهای آینده
- واگذاری موقت و عمومی زمینهای بلااستفاده به مردم برای زراعت
و...
همچنین برای حل بحران آبی کشور میتوان اقداماتی؛ چون سرعتدهی به پروژههای استحصال آبهای ژرف و شیرینسازی آب دریا و نیز جیرهبندی آب در صورت نیاز، رو آورد. هرچند برای حل اساسی بحران آب باید سیاستهایی برای حفظ منابع موجود آبی کشور و نیز سیاست مدیریت تقاضا و همچنین سیاست کاهش وابستگی به میزان بارش سالیانه به وسیله استفاده از منابع آبی مطمئن را اتخاذ کرد.