امام باقر علیه السلام فرمودند:  به خدا سوگند که او (مهدی (علیه السلام)) مضطر (حقیقی) است که در کتاب خدا آمده می فرماید: «اَمَّن یجیب المضطر اذ ادعاه و یکشف السؤ...» بحارالانوار، ج ٥٢، ص ٣٤١ 

اسب تروای تمدن غربی و خطر سلطه

فاطمه صادقی

 

اخیراً یکی از مسئولان ارشد کشور در نشست با دانشجویان در مراسم روز دانشجو با ذکر خاطره‌ای از دوران جوانی بر ایده عدم مسئولیت حکومت‌ها نسبت به ولنگاری در سطح جامعه تأکید کرد. ایشان ضمن اشاره به گرایش خود به ارزش‌های اخلاقی در دوران جوانی، شکست در برابر وسوسه‌های درونی و عدم امتداد گرایش‌های اخلاقی در رفتار جوانان را امری طبیعی جلوه داده و این‌گونه القا نمودند که حاکمیت، توان بازداشتن جوانان از برخی رفتارهای غیر اخلاقی را نخواهد داشت. نتیجه این گفتار آن است که حاکمیت در این زمینه حق و مسئولیتی نسبت به شهروندان ندارد. 

خاطره ایشان موید این واقعیت تلخ است که در دوران طاغوت در سایه سکولاریسم و سرکوب هدفمند ارزش‌های دینی و عرفی ایرانیان، فضای فرهنگی کشور لبریز از هنجارشکنی و فساد بوده به نحوی که غلبه ابتذال، مدیریت درونی یا همان کنترل نفس را برای شهروندان متدین بسیار دشوار و گاه غیرممکن می‌ساخته است.
 این موضوع به روشنی افشاکننده چهره ضد آزادی حکومت سکولار است که برخی مدعی‌اند در فضای دین‌زدایی شده شهروندان آزادانه انتخاب می‌کنند؛ در حالی که آنچه رخ می‌دهد فرآیند تضعیف اراده اخلاقی و تسلیم شهروندان در برابر ساختار اخلاق زدایی شده‌ی نظام سکولار است. همین موید کافی است تا بپذیریم بسترسازی و سیاست‌گذاری فرهنگی توسط حاکمیت نه محدودیت مطلق؛ بلکه گونه‌ای از همیاری به شهروندانی است که به صورت فطری به ارزش‌های اخلاقی گرایش داشته؛ اما در هوای آلوده، خود را در معرض کاهش تاب‌آوری و تسلیم در برابر اراده‌ی دستگاه فرهنگی ضد عقیده خویش می‌بینند.
بر خلاف آنچه القا می‌گردد، در صورت عقب‌نشینی حاکمیت از اعمال اراده خود در فرهنگ و اجتماع، میان جریان‌های اخلاق‌گرا و ضد اخلاق توازنی شکل نمی‌گیرد، تا به زعم برخی در رقابتی منصفانه و عادلانه هر فرد از میان جدال عناصر برانگیزاننده فطرت با محرک‌های غریزه دست به انتخابی آزاد بزند؛ بلکه به دلیل نقش محوری ابتذال در فربه‌سازی نظام سرمایه‌داری قطعاً میدان فرهنگ به شکل انحصاری در اختیار جریان‌هایی قرار خواهد گرفت که چرخ‌های ثروت و قدرت نظام سرمایه‌داری را به گردش درمی‌آورند؛ زیرا در سایه سکولاریسم و نبود حکمرانی ارزشی فرهنگ آغشته به فساد به پشتوانه‌ی ثروت تراست و کارتل‌های قدرتمند بر جامعه غالب گشته و با تسلط فرهنگ متعفنی که میراث تمدن غرب است، بستر لازم برای تسلط سیاسی و جغرافیایی غرب هم فراهم می‌گردد؛ زیرا فرهنگ مبتذل، اسب تروای تمدن غربی است. تاریخ اندلس و تاریخ استثمار در ژاپن شاهدان این واقعیت‌اند. 
از خودگذشتگی و مقاومت ملی برای شکل‌گیری و بقا به مقاومت درونی وابسته‌اند. مقاومت درونی ریشه در باور و ایمان قلبی دارد؛ بنابراین هر عامل تضعیف کننده ایمان فردی، مخرب مقاومت درونی و در سطح اجتماعی مخل تاب‌آوری ملی است. از آنجا که ابتذال و بی‌بندوباری در هم شکننده‌ی اراده و ایمان فردی است، قطعاً غفلت در این راستا زمینه‌ساز نفوذ و سیطره دشمن خواهد بود؛ بنابراین اعمال حکمرانی در زمینه فرهنگ، بسترسازی برای رشد ارزش‌های اخلاقی و ممانعت از جولان و غلبه جریان‌های ضد اخلاق که تضعیف کننده ایمان و در ادامه آسیب زننده به مقاومت شهروندان است همگی از وظایف حاکمیت است: «لَّذِينَ إِن مَّكَّنَّـاهُم فِي لأَرضِ أَقَامُواْ لصَّلَوةَ وَءَاتَوُاْ لزَّكَوةَ وَأَمَرُواْ بِلمَعرُوفِ وَنَهَواْ عَنِ لمُنكَرِ وَلِلَّهِ عَقِبَةُ لأُمُورِ»(سوره حج، آیه ۴۱.)