امام باقر علیه السلام فرمودند:  به خدا سوگند که او (مهدی (علیه السلام)) مضطر (حقیقی) است که در کتاب خدا آمده می فرماید: «اَمَّن یجیب المضطر اذ ادعاه و یکشف السؤ...» بحارالانوار، ج ٥٢، ص ٣٤١ 

در حد «چهل» روز «ناقابل» مثل «فرشتگان»زندگی کنیم

چهل پنجاه سال تابع حرف دلمان بودیم!
«محرک» اصلی خیلی از کارهای روزانه‌مان،  میل شخصی بود. هرچه را از خوردن، خوابیدن، حرف زدن و..... اراده و طلب می‌کرد، به شکل عادی و غریزی، بی‌درنگ فراهم کرده و لذت می‌بردیم.
هر چه دلمان می‌خواست می‌گفتیم، می‌دیدیم و می‌شنیدیم... نتیجه؛ تسلیم محض در برابر میل و خواهش دل...
 همین است که همین‌جا هستیم
بُریده از آسمان و سرگردان در زمین! 
یک حیوان دو پا، مثل میلیون‌ها حیوان دو پا و چهارپا که صبح تا شام، مطابق میل و غریزه عمل می‌کنند!
با این تفاوت که عقل خدادادی را نیز در مسیر امیال و غرایز حیوانی بکار گرفته‌ایم! 
یک حیوانِ «ارشد»!
یک «مشرک أعظم» که خواست خود را  در قریب به اتفاق لحظات زندگی  بر خواست و اراده «خدا»  مقدم کرده و یک عمر، دور «کعبه دل»، «طواف» کرده است! 
این وضع دنیایمان! 
با این اوصاف، تکلیف آخرتمان هم
کاملاً روشن و مشخص است!
چه طلبی از «خدا» داریم، وقتی محرک اصلی گفتارها و رفتارهایمان نبوده است؟!
چیز زیادی برای «خدا» نکاشته‌ایم که در برزخ و قیامت، محصول آن را درو کنیم! 
«اقترب» للناس «حسابهم»
 و هُم، فی «غفلةٍ» معرضون!
اینها همه را که گفتم و نوشتم
نه برای ناامیدی از آینده 
که برای دانستن قدر و ارزش و اهمیت «اندک» فرصت‌های باقیمانده است...
این فرصت‌های پیش رو هر چقدر باشد، مغتنم است. لااقل آن‌ها را، رنگ «خدایی» ببخشیم.
از لاک شرک و حیوانیت بیرون بیاییم و حداقل چند صباحی، در حد «چهل» روز «ناقابل» مثل «فرشتگان» زندگی کنیم.
خواست و اراده «خدا» را
در همه شئون زندگی
بر خواست و خواهش دل
مقدم بشماریم
تا هم آینده و آخرت، «آباد» شود
و هم همه خرابی‌ها و غفلت‌های گذشته! 
یا مبدل السیئات بالحسنات