امام باقر علیه السلام فرمودند:  به خدا سوگند که او (مهدی (علیه السلام)) مضطر (حقیقی) است که در کتاب خدا آمده می فرماید: «اَمَّن یجیب المضطر اذ ادعاه و یکشف السؤ...» بحارالانوار، ج ٥٢، ص ٣٤١ 

ماجرای سد الابواب

پیامبر اکرم پس از هجرت به مدینه، در این شهر اقدام به ساختن مسجد نمودند تا پایگاه و محل گردهمایی و عبادت مسلمانان باشد. مهاجرانی که از مکه به مدینه هجرت کرده و فاقد خانه و مسکن بودند، همین مسجد را خوابگاه خویش قرار دادند. اما پس از مدتی، پیامبر آنان را از خوابیدن و بیتوته کردن در مسجد به خاطر حفظ شئونات اسلامی و احترام به اماکن مقدس بازداشت و دستور داد تا برای خویش خانه‌هایی بسازند و از مسجد بیرون روند. مهاجران، خانه‌هایی در اطراف مسجد ساختند؛ ولی هر کدام از آنان، دری به مسجد گشودند تا ضمن ابراز علاقه‌مندی به مسجد، در رفت آمد آنان به مسجد آسان شود و برای درک نماز جماعت رسول خدا، توفیق بیشتری داشته باشند.
از این وضعیت، مدت چندانی نگذشته بود که جبرئیل امین بر رسول خدا فرود آمد و به آن حضرت وحی کرد که خداوند سبحان می‌خواهد مسجد، پاک و نظیف بماند و رفت‌وآمد مسلمانان در آن، در حال پاکی و طهارت باشد. بدین جهت تمام درهایی که به آن گشوده شده است باید بسته شوند، جز در خانه حضرت علی علیه السلام  که از این امر استثنا است. پیامبر اکرم، معاذ بن جبل را مأموریت دادند که این خبر را به مسلمانان برساند و بگوید درهای خود را به سوی مسجدالنبی ببندید. معاذ بن جبل پیام رسول خدا را به صحابه آن حضرت، ابلاغ کرد و همگی اطاعت کردند و درهای خود را بستند.
این امر بر برخی از صحابه همراه پیامبر گران آمد و پشت سر آن حضرت گلایه نمودند. این خبر به پیامبر اسلام رسید. پیامبر روزی در مسجد مدینه برای آنان خطبه خواندند و در ضمن آن فرمودند: آنچه درباره بسته شدن درها گفتید، خبرش به من رسید. به خدا سوگند من آن را انجام ندادم، بلکه این فرمان الهی بود که از طریق من به شما ابلاغ گردید. خداوند متعال به حضرت موسی  وحی فرستاد که خانه پاکی را برای عبادت و پرستش برگزیند و کسی در آن به جنابت نرسد، مگر خود موسی و برادرش هارون و فرزندان هارون، یعنی غیر از آنان کسی در آن آمیزش انجام ندهد. خدای سبحان به من نیز وحی فرستاد که این خانه مسجد را پاکیزه نگه دارم و کسی در آن نکاح انجام ندهد، به حالت جنابت وارد نشود جز من، علی، حسن و حسین که از این فرمان مستثنا شدیم. به خدا سوگند من بسته شدن درهای شما را و باز بودن در خانه علی را فرمان ندادم، بلکه این خدای بزرگ بود که به من چنین فرمانی داد.