اشاره: طبق روال نشریه پرتو، ذیلا خلاصهای از یکی دیگر از سخنرانیهای مرحوم علامه مصباح(ره) تقدیم شده است.
گفتیم اگر بخواهیم مصالح جامعه تأمین شود، باید متکی به قانون خدا باشیم. این قانون را یا خداوند، خود بیان کرده، یا در چارچوبی است که خدا تعیین کرده است. همچنین درباره مجری قانون نیز، یا باید خدا تعیین کند یا اوصافش را تعیین کرده باشد و به قول ما، نیابت عامه داشته باشد. به عبارت دیگر، خداوند بفرماید: هر کس این شرایط را داشته باشد، صلاحیت دارد که مجری قانون الهی باشد. فرض کنید ما این اوصاف را بررسی و تطبیق کردیم و یقین نیز پیدا کردیم که شخصی این شرایط را دارد و به او رأی دادیم، از او حمایت کردیم و جان و اموالمان را در اختیارش قرار دادیم؛ اما پس از چندی معلوم شد که اشتباه کردهایم یا او تغییر کرده است، در اینجا باید چه کنیم؟ اگر بخواهیم علیه او قیام عمومی کنیم، که باز مسئله حاکمیت پیش میآید و باید فرماندهی داشته باشیم. چه کسی فرمانده باشد؟! برای مثال؛ در یک ارتش، فرمانده باید دستور حرکت بدهد، اما اگر خود فرمانده، خائن درآمد باید چهکار کنند؟ در اسلام برای این مورد نیز راه چاره وجود دارد. این راه، همان راهی است که مقام معظم رهبری اخیراً در جلسه با دانشجویان به آن اشاره کردند، و فرمودند: اگر مرکز فرماندهی فاسد شد، سایر کارگزاران و سربازان «آتشبهاختیار» هستند. این یک اصطلاح نظامی است و به این معناست که در چنین حالی هر کسی باید تشخیص دهد وظیفهاش چیست، و به آن عمل کند.
اگر مردم نخواستند!
رکن سوم سیاست، «مردم» است. ممکن است ما قانون الهی داشته باشیم، مجری نیز به عمل به آن دستور دهد و به عنوان مقررات فلان وزارتخانه نیز تعیین شود؛ ولی مردم نخواهند به آن عمل کنند. آیا در اینجا راه دیگری برای عمل به آن قانون هست؟ نظامهای بشری در اینجا به بنبست میرسند. قانون صددرصد معتبر، یا وحی خداست، یا دلیل کافی عقلی دارد، یا تجربیات زیادی بر صحت آن دلالت دارد، و هیچ متخصصی در آن اختلاف ندارد، اما مردم نمیخواهند به آن عمل کنند! این مسئله بسیار اتفاق افتاده است. مردم با این همه پیامبر که برای هدایت آنها آمدند، چگونه رفتار کردند؟ در بسیاری از سورههای مختلف قرآن، داستانهایی در این باره آمده است. پیغمبری آمده است و به او گفتهاند تا شتر زندهای از دل کوه بیرون نیاوری به تو ایمان نمیآوریم؛ اما وقتی به امر خدا این کار را کرد، گفتند: إِنَّا لَنَرَاكَ فِی سَفَاهَةٍ وِإِنَّا لَنَظُنُّكَ مِنَ الْکَاذِبِينَ؛[اعراف، 66] با تعبیری بسیار بیادبانه گفتند: تو آدم سفیهی هستی، دروغ میگویی!
تا زمانی که این مخالفتها مربوط به خود شخص است، خداوند مدارا میکند، مواخذه را برای آخرت میگذارد؛ اما اگر رفتار آنها مانع هدایت دیگران شد و کار به جایی رسید که دیگر نمیتوان حق و باطل را از هم تشخیص داد، خداوند عذابی نازل، و حق و باطل را از هم تفکیک میکند. البته این کلیِ مسئله است و ما مصادیق آن را نمیدانیم. خداوند درباره بسیاری از عذابهایی که بر اقوام پیشین نازل شده است، تصریح میکند که به خاطر این بود که عالماً عامداً مرتکب گناه شدند و راه را بر دیگران بستند. قرآن درباره چنین کسانی تعبیر «یصدون عن سبیل الله» را به کار میبرد؛ یعنی کسانی که راه را بر دیگران میبندند و کاری میکنند که دیگران نتوانند حق و باطل را تشخیص بدهند.
پیغمبران آمدند، برای اینکه مردم حجتی بر خدا نداشته باشند و نتوانند بگویند که ما نتوانستیم راه درست را بفهمیم؛ «رُّسُلاً مُّبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ لِئَلاَّ یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ[نساء، 165]. ولی بسیاری از انسانها گمراهی را انتخاب میکنند.» به دنبال این گمراهی، فسادهایی ظاهر میشود که عذابهای خداست؛ ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِي النَّاسِ لِیُذِيقَهُم بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ؛[روم، 41] برای مردم گرفتاریهایی پیش میآید که نتیجه رفتار خودشان را بچشند و شاید در بین آنها کسانی پیدا شوند که متنبه گردند و برای بقیه عمرشان از کارهای بدشان دست بردارند. اگر مردم در مقابل قوانینی که خداوند وضع کرده و حاکمی که معین کرده است، ناشکری و ناسپاسی کنند، و عالماً عامداً رودرروی خدا بایستند و بر خلاف مصالحشان رفتار کنند، خداوند در همین دنیا هم مجازاتشان میکند. میفرماید: سخن پیغمبر را گوش نکردید، بچشید، این نتیجهاش! سخن امامان را گوش نکردید؛ یازده امام آمدند و این همه سختیها را تحمل کردند، زندان رفتند، تبعید شدند، به فجیعترین وضع کشته شدند، باز هم شما دست برنداشتید، دیگر دوازدهمین امام را غایب کردیم، حالا بچشید!
گاهی شنیده میشود بعضی اشخاص از روی نادانی میگویند: شما میگویید که مثلاً اگر این کار را بکنیم به بهشت میرویم یا اگر نکنیم به جهنم میرویم؛ حالا اگر کسی نخواست به بهشت برود، چهکار باید بکند؟! در پاسخ به چنین کسانی باید گفت: بفرمایید هر چه خودتان دوست دارید، انجام دهید؛ زیرا خودش میگوید من بهشت را نمیخواهم، من همین گناهی را که مرتکب شدم، میخواهم و هر چه لازمهاش است نیز حاضرم بپذیرم. البته هیچ عاقلی اگر به عذاب آخرت ایمان داشته باشد، چنین چیزی را انتخاب نمیکند. از چنین کسی، ابتدا ایمان گرفته میشود؛ ذَهَبَ اللّهُ بِنُورِهِمْ وَتَرَكَهُمْ فِی ظُلُمَاتٍ لاَّ یُبْصِرُونَ.[بقره، 17] ولی به هر حال اگر کسانی چنین گفتند، دیگر با آنها نمیشود کاری کرد؛ البته اگر مزاحم دیگران شدند تا زمانی که قدرت در دست مؤمنان است، میتوانند جلوی او را بگیرند.
نعمت پیامبر اعظم و ائمه علیهمالسلام
از آنچه گفتیم روشن شد که راهی که خداوند درباره سه عنصر سیاست برای ما تعیین کرده است، یکی مصادیق ایدئال است که در اختیار بشر گذاشته است. او بهترین مخلوقاتش را برای پستترین، جاهلترین و درندهترین مردم مبعوث کرد، و این پیامبر، سالها انواع جفاهای آنها را تحمل کردند، تا آنجا که فرمودند: ما اوذی نبی مثل ما اوذیت. ایشان بهترین خدماتی را که یک انسان میتواند نسبت به انسان دیگری انجام بدهد، نسبت به اینها انجام دادند. همچنین خداوند نسبت به سایر انسانها نیز کم نگذاشت، برای بعد از پیغمبر کسی را که به منزله نفس ایشان بود، تعیین کرد؛ اما مردم با آنها چه کردند؟! ده نفر از فرزندان ایشان را یکی پس از دیگری به آنها معرفی کرد؛ ولی باز مردم کوتاهی و حتی دشمنی کردند. باز حلم به خرج داد و عذاب نازل نکرد. اما برخی از عذابهاست که انسانها در اثر اعمال خودشان به آن مبتلا شدهاند و به آنها چشاند؛ ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِي النَّاسِ لِیُذِيقَهُم بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ. وظیفه ما ابتدا این است که نعمت خدا را نسبت به خودمان بشناسیم و قدر این هدایت و شریعت را بدانیم. بهترین احکامی که در طول تاریخ برای انسان در نظر گرفته شده است، خداوند مجانی در اختیار ما قرار داده است؛ قُل لاَّ أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا.[انعام، 90] پیغمبر زحمت بسیار زیادی برای ما کشید و چیزی از ما نخواست. همچنین خداوند برای بعد از پیغمبر جانشینانی تعیین کرد که بعد از پیغمبر، در عالم مخلوقاتی عزیزتر از آنها پیدا نمیشد؛ کسانی که در خزانه خدا بهتر از آنها یافت نمیشد، آنها را به ما معرفی کرد و اکنون بعد از ۱۴۰۰ سال من و شما نمیتوانیم بگوییم آنها را نشناختیم. حتی بتپرستها نیز حقانیت سیدالشهدا علیهالسلام را میفهمند. اینها شُکر نمیخواهد؟!
نعمت امام (ره) و مقام معظم رهبری
از زمان غیبت تاکنون، در میان علمای اسلام کدام شخصیت را مثل امام پیدا میکنید؟! خداوند یک چنین کسی را برای ما ذخیره کرد و چنین افتخاری را به ما داد. این شکر نمیخواهد؟ کشورهای دیگر را ببینید؛ رئیسجمهورشان از دنیا میرود یا عزل میشود، چه بلایی سر ملت میآید! آن وقت خدا بعد از امام کسی را برای ما ذخیره کرد که در همه چیز به او شبیهتر از دیگران است. من بینی و بینالله کسی را برای این مقام، شایستهتر از ایشان نمیشناسم. ما برای این کار چقدر هزینه کردیم؟! من و شما چه قدر خرج کردیم که جانشین امام، انسان شایستهای شود؟! چند روز رفتیم این طرف و آن طرف تبلیغ کنیم؟! اصلاً احتیاجی به اینها بود؟! خداوند آن چنان شرایط را فراهم کرد که به آسانی جانشین ایشان مشخص شد. او نگذاشت رنج وفات امام به مردم سنگینی کند؛ لَئِن شَکَرْتُمْ لأَزِيدَنَّكُمْ. مبادا خدایناکرده از این نعمتهای الهی که از بهترین نعمتهایی است که انسانها در طول هزاران سال از آن بهرهمند شدند، غافل شویم و از شکرش غفلت کنیم و به عقوبتش گرفتار شویم.
(گزیدهای از سخنان حضرت آیتالله مصباحیزدی (ره) در دفتر مقام معظم رهبری که در تاریخ ۱۸/۳/۹۶، مطابق با سیزدهم ماه مبارک رمضان ۱۴۳۸ ایراد فرمودند.)