اشاره: طبق روال نشریه پرتو، ذیلاً خلاصه یکی دیگر از سخنرانیهای علامه مصباح (ره) تقدیم شده است.
--------------------------------
رسانههای مجازی؛ ابزار پیچیده دشمنی دشمنان انقلاب
از اول انقلاب؛ بلکه از آغاز نهضت اسلامی ایران، دشمنی شیاطین بزرگ و کوچک علیه اسلام و انقلاب اسلامی به صورتهای مختلفی وجود داشته و این دشمنی از زمان پیروزی انقلاب اسلامی به اوج خود رسید. امروز دشمنان در طول دهه اخیر فعالیتهای خود را بر فضای مجازی متمرکز کردهاند.
امکان تبدیل تهدید رسانههای مجازی به فرصت
ما باید سعی کنیم این ابزار را از اختیار دشمن خارج کنیم و در این فضا استقلال پیدا کنیم تا بتوانیم این تهدید را تبدیل به فرصت کنیم؛ مثل همه اختراعات و ابتکاراتی که در عالم پیدا شد و در ابتدا وسیله سوءاستفاده کفار و دشمنان اسلام واقع شد؛ ولی بعدها با تدبیرهای الهی از همه آنها به نفع اسلام بهرهبرداری شد. پیدایش رادیو، تلویزیون و دیگر انواع رسانهها ابتدا همه در اختیار دشمن بود و مبتکر و تقویتکننده آنها غالباً دشمنان ما بودند و بودجه آنها را تأمین و سازوکار آنها را فراهم میکردند؛ ولی با تدبیرهای الهی، بهخصوص از دوران پیروزی انقلاب به بعد، همه اینها در خدمت نظام و اسلام قرار گرفت و وسیله عظیمی برای تبلیغ کارآمد برای اسلام در جهان شد که نمونههای بسیار فراوانی دارد و بنده خودم شخصاً در بسیاری از کشورها از شرقیترین تا غربیترین کشورهای جهان شاهد تأثیر آن بودهام.
شرط تبدیل سیئات مجازی به حسنات
بنابراین، ما باید سعی کنیم رسانههای مجازی را به فرصتی برای تبلیغ حقایق اسلام و انقلاب برای همه دنیا تبدیل کنیم. با اقتباس از این آیه قرآن که میفرماید: یُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ؛ خداوند بدیهایشان را به نیکیها تبدیل میکند. میگویم این سیئات به دست خداوند تبدیل به حسنات میشود؛ البته من نمیگویم که آیه در اینباره سخن میگوید؛ بلکه با اقتباس از آن، این جمله را میگویم. نظیر این حقیقت، در منابع مختلف از جمله خود قرآن هم آمده است که خداوند نقشههای دشمنان علیه انبیا، اولیای ایشان و بهخصوص پیغمبر اسلامصلیاللهعلیهوآله را به ابزاری برای پیروزی و پیشرفت اسلام تبدیل کرد و این سنت همچنان باقی است؛ البته این سنت شروطی دارد و برای تحقق آن، تحقق آن شروط لازم است؛ یعنی در صورتی که ما وظیفه خودمان را بشناسیم، در انجام آن وظیفه تنبلی نکنیم، خداوند نیز ما را یاری خواهد کرد و این ابزار را به ابزاری برای پیشرفت اسلام تبدیل خواهد کرد.
ما باید راه استفاده از ابزار فضای مجازی را یاد بگیریم و برای آن برنامهسازی کنیم و کسانی را تربیت کنیم که بتوانند از این ابزار بهدرستی استفاده کنند و بتوانند در افکار جهانیان اثر بگذارند. همه اینها با برنامهریزی صحیح، مدیریت صحیح و همتی از طرف کسانی که باید نیروی انسانی این کارها را تشکیل دهند، امکان دارد.
مشکل جدّی؛ ضعف باور برخی مسئولان به ولایت فقیه
اما یک مشکل جدّی وجود دارد که همه ما از آن اطلاع داریم و همین امر باعث میشود که به برخی مسائل بیشتر توجه کنیم. آن مشکل که روزبهروز هم روشنتر میشود این است که در بین سیاستمداران و مسئولان کشور، گرایشهایی وجود دارد که چندان با روح انقلاب و درواقع با روح اسلام سازگار نیستند. این گرایشها ممکن است به دلایل متعددی پدید آمده باشد؛ یا در اثر جهل است یا در اثر تبلیغات دشمنان است یا در اثر استفاده از دروسی است که تحصیل کردهاند و مستقیم و غیرمستقیم در آنها اثر گذاشته یا افرادی نفوذی معاشر آنها شدهاند و در آنها اثر گذاشتهاند.
شواهدی وجود دارد که برخی افراد اگر با چنین التزاماتی موافقتی نشان میدهند به سبب مصلحت سیاسی آنهاست وگرنه از عمق دل، ایمانی به ولایتفقیه و لزوم دخالت دین در سیاست ندارند یا ایمانی بسیار ضعیف دارند. این مشکلی جدی است که وجود دارد و متأسفانه ما هم که میبایست از رواج این گرایشها جلوگیری کنیم، غفلت کردهایم و خودمان را برای انجام چنین وظیفهای آماده نکردهایم. امیدواریم از این پس بیشتر به این وظیفه توجه پیدا کنیم و بفهمیم که مسائلِ مبنایی، نقش خودش را ایفا خواهد کرد. اگر ما نتوانیم بهدرستی مبانی فکری، فرهنگی، وحیانی، دینی و عقلانیِ محکم نظام اسلامی و حکومت اسلامی را تبیین کنیم، این ضعفها روزی خود را نشان خواهند داد حتی به دست مسئولانی که احیاناً به دست خود مردم هم بر سر کار آمدهاند.
درس اول؛ تلاش علمی
یک بُعد قضیه این است که این مسائل آنچنان تبیین نشده که جلوی نفوذ فکری دشمنان را بگیرد. هنوز این مسئله بهگونهای طرح میشود که توأم با ابهامهایی است و دشمنان از این ابهامها سوءاستفاده میکنند. عوامل نفوذی آنها در داخل حوزهها هم کار میکنند و اذهان را مغشوش میکنند. وقتی اذهان عمومی مغشوش شد دیگر نمیتوان با جدیت کار کرد. ذهنی که مغشوش شد، گاه یک گام به جلو و گاه یک گام به عقب میگذارد و همیشه در حیرت به سر میبرد. این درسی است که ما باید فرابگیریم و مسائل ضروری فکری مؤثر در آینده اسلام را مورد تحقیق قرار دهیم بهخصوص با توجه به چالشهایی که اشاره شد. ما از امروز – امروز هم قدری دیر شده؛ اما دستکم امروز دیگر شروع کنیم – باید بررسی کنیم که چه مسائلی باید مورد تحقیق قرار گیرد و چه کسی باید آنها را مورد تحقیق قرار دهد؟ آیا تحقیق در مورد این مسائلِ ضروری، وظیفه دانشگاهیان، نیروهای نظامی و انتظامی، تجار، صنعتگران و... است؟! یا این وظیفه انحصاری ماست و چه بخواهیم و چه نخواهیم روی دوش ماست و روزی در این باره مؤاخذه خواهیم شد؟
درس دوم؛ تربیت نیروی انسانی شایسته
دشمنان برای اجرای این مقاصد شوم ممکن است از افراد ضعیفالنفسی که در بین مسئولان کشور ممکن است وجود داشته باشند، سوءاستفاده کنند. کسانی هستند که به دلایلی، صاف و روشن میگویند مگر ما در مقابل آمریکا چه داریم؟ آیا پول آمریکا را داریم؟ آیا قدرت نظامی آمریکا را داریم؟ آیا قدرت بینالمللی آمریکا را داریم؟ آیا مرکز سازمان ملل در کشور ماست؟ آیا بودجه سازمان ملل را ما تأمین میکنیم؟ ما به چه داشتهای بنازیم؟ ما چارهای جز سازش با آنها نداریم! این باور در عمق دلشان جای دارد و گاهی هم در گوشه و کنار از دهانشان درمیرود و صراحتاً میگویند... باور ندارند به اینکه ما با یاری خدا، با عنایت امام زمانسلاماللهعلیه و با استمداد از روح امامرضواناللهعلیه بدون کمک گرفتن از دشمن میتوانیم بر دشمن پیروز شویم.
این خیلی معادله روشنی است که نمیتوان بر یاری دشمن حساب کرد! چگونه میتوان برای پیروزی بر دشمن، از خود دشمن کمک گرفت؟! آیا چنین چیزی ممکن است؟ این مسئلهای است که ما باید بیشتر درباره آن کار کنیم، یعنی ابتدا باید خود ما باور کنیم مسئله حکومت اسلامی و ولایتفقیه یک مسئله اساسی اسلام است و قابل تشکیک نیست و این شبهات شیطانی اصلاً تاب مقاومت در مقابل ادله محکم عقلی و نقلی در این زمینه را ندارند. حرکت امام، یاران امام و کسانی که در این راه جانشان را تقدیم کردند، شاهد بر این حقیقت است که این کار عملی است و خدا هم کمک خواهد کرد. بعد از اینکه این حقیقت را باور کردیم، در مقام اجرا به نیروهایی رسمی احتیاج داریم که این نظریه را قبول داشته باشند و بخواهند آن را عملی کنند. اگر در بین مسئولان رسمی، انحراف از چنین اعتقادی وجود داشته باشد، هزار بار هم که بحث علمی آن را مطرح کنیم کار به ثمر نمینشیند، جز اینکه آنها ما را به تعصب و کهنهپرستی متهم کرده، میگویند اینها گرفتار عقایدی سنتی مربوط به هزار سال پیش هستند و دنیای امروز و شرایط امروز دنیا را درک نمیکنند و نمیدانند که با آخوند و سخنان اینچنینی نمیتوان جامعه را اداره کرد!
تربیت نیرو ضعف دوم ماست. ضعف اول ما در زمینه فکری، عقیدتی، تبیین حقایق اسلام و مبانی انقلاب اسلامی بود. باید اعتراف کنیم که در این زمینه ضعف داریم و إنشاءالله این ضعف ناشی از قصور باشد نه تقصیر. بههرحال، این ضعف، ناشی از هر چه باشد باید جبران شود. قدم دوم این است که برای تحقق این ایده ما نیروی پا به کار اجرایی میخواهیم... باید تلاش کنیم وارد در میدان عمل شویم و تا آنجا که قدرت داریم مردم را راهنمایی کنیم که افراد صالحی را انتخاب کنند. در این مرحله، هم باید افراد صالح را معرفی کنیم و هم باید شاخصهای فرد صالح را تبیین کنیم و هم ضررهای انتخابات احیاناً نادرست در گذشته را برای مردم تشریح کنیم. باید برای مردم گفت خطرهایی که متوجه ما شد و همه ناآرامیهایی که چند مرتبه در کشور اتفاق افتاد، به سبب ضعفهایی بود که در جهت اجرایی داشتیم. اما وقتی برخی از این جهتهای ضعف، تقویت شد بهخصوص شاید در نیروی انتظامی اثر آن مشهود بود و باعث شد در دوره اخیر دشمنان بهزودی رسوا شوند و نتوانند کار اساسی دلخواه خود را انجام دهند. موفقیتی که نیروهای نظام در برچیدن سریع بساط دشمنان پیدا کردند بهخاطر بالا رفتن سطح آگاهی نیروهای نظام بود. البته همه اینها به برکت راهنماییهای حکیمانه و الهی مقام معظم رهبریاداماللهظلهالعالی بود. امیدواریم این برکات همچنان روزافزون باشد! ما نیز با رهنمودهای ایشان وظایف خود را بهتر بشناسیم و در انجام آن وظایف، بهتر عمل کنیم.
بیانات در سی و ششمين نشست انجمن فارغ التحصيلان مؤسسه امام خمینی (ره) - 13 دى 1398.