اشاره: طبق روال نشریه پرتو، ذیلا خلاصهای از یکی دیگر از سخنرانیهای مرحوم علامه مصباح(ره) تقدیم میشود.
ما از اینگونه مضامین در روایات زیاد داریم که خداوند متعال میفرماید: فقرا عیال و نانخورهای خدا هستند و اغنیا وکلای او هستند. ثروتمندان امانتدار نعمتهای خدا هستند و خداوند این ثروت را به آنها داده است که بخشی از آن را به فقرا بدهند. خدا میتواند این کار را بکند؛ اما اگر خدا و حکمت آفرینش را نپذیریم و پیدایش حق را از ناحیه خدا ندانیم، این کار بر اساس منطق مادی، هیچ توجیهی ندارد.
هنگام اقامه برهان اگر بخواهیم همه مقدمات آن را تا بدیهیات اولیه بیان کنیم، باید مقدمات بسیاری را اثبات کنیم تا به بدیهیات برسد. برای جلوگیری از این مشکل، معمولاً اصول موضوعهای که در جای دیگر ثابت شده میپذیرند. البته این نوعی جدل است و بر فرض این است که این اصول موضوعه ثابت شود. در اینجا نیز فرض بر این است که خدایی هست و انسان را خلق کرده تا رحمتهای خاص او برای انسان گسترش پیدا کند؛ بنابراین هر چه انسان بیشتر باشد و هر چه امکان دریافت این رحمت را بیشتر پیدا کند، هدف خدا بهتر تحقق پیدا میکند. هر کس هر چه دارد خدا به او داده است، وقتی هم که خدا داده است مالکیت از خودش سلب نشده است. او مالکیتی در طول مالکیت بندگانش دارد. مثل این میماند که کسی بردهای بخرد و به او سرمایهای بدهد و بگوید برو با این سرمایه کسب کن! هر چه درآمد داشتی، یک دهمش برای من و بقیه برای تو. روشن است که هم برده مال این صاحب است و هم سرمایه و هم کار و سودی که میبرد. این مثال سادهای برای آشنایی ذهنی نسبت به مالکیت طولی است. این برده مالک این درآمدی است که کسب کرده؛ اما در مرتبه بالاتر، آقایش مالک خودش و مالک سرمایهاش و مالک سودش است. درست است که خدا به ما مالکیت و اجازه داده است که در این اموال تصرف کنیم؛ ولی میفرماید این مقدارش مال توست و باید خمس و زکاتش را بدهی! و بالاخره میفرماید: لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ؛( بقره، 255) هم انسانها مال خدا هستند، هم همه اموالشان و اصلاً هرچه هست مال اوست؛ بنابراین او حق دارد که دستور دهد با اموال و نعمتهایی که به افراد میدهد، چگونه رفتار کنند. اگر کسی این مقدمات را قبول داشته باشد، این نتیجه برایش واضح خواهد بود.
حق مستضعفان غیرشهروند
همه مطالبی که تا کنون گفتیم، درباره وظایف دولت اسلامی نسبت به کسانی بود که در زیر چتر دولت اسلامی زندگی میکنند. امروزه معمولاً محدوده جغرافیایی را نیز برای وظایف دولت شرط میدانند، و میگویند: یک دولت، تنها وظیفه دارد منافع مادی کسانی که در این محدوده جغرافیایی و تحت پرچم این دولت زندگی میکنند را تأمین کند. گفتیم از نظر اسلام باید منافع معنوی، ارشاد، هدایت و دینداریشان نیز تأمین شود. حال این سؤال مطرح میشود که دولت اسلامی نسبت به خارج از مرزهای خودش چه مسئولیتی دارد؟ این هم از مسائلی است که کمابیش در جامعه ما، شبهاتی درباره آن وجود دارد. اگر یادتان باشد در فتنه ۸۸ یکی از شعارهای فتنهگران، «ایران برای ایرانیان» و «نه غزه، نه لبنان» بود. این شعار از همین مسئله سرچشمه میگیرد که فکر میکنند امکاناتی که ما داریم، مربوط به همین کشور است و اگر منافعی دارد، باید صرف همینجا بشود. ما حق نداریم مالی که از این جا کسب میکنیم، در غزه یا سوریه یا جای دیگری صرف کنیم، دولت باید درآمدش را فقط صرف کسانی کند که تحت حکومت او و شهروند او هستند!
حقیقت این است که مشکل این مسئله نیز شبیه مشکل قبلی است. یعنی اگر ملاک حق را ارائه خدمات متقابل دانستیم، در خارج از مرزهای جغرافیایی تنها به کسانی میشود کمک کرد که با ما قرارداد متقابل داشته باشند؛ چیزی که کمابیش به صورت اختیاری در مورد هلالاحمر وجود دارد و کشورها با هم توافق کردهاند که اگر آسیب شدیدی مثل زلزله، سیل و بلایای همگانی به کشوری رسید و آن کشور خود، بالفعل نمیتواند آنها را جبران کند، به کمک او بروند. این مرسوم است و میشود قبول کرد؛ زیرا این قرارداد متقابل است و این حق در مقابل آن تعهد است. امروز این کشور تعهد کرده است که به آنجا کمک کند، فردا هم اگر خود این کشور نیازمند شد، او به این کمک میکند. اما درباره کسانی در خارج از مرزها که به ما کمکی نکرده و نمیکنند، و احیاناً هیچ انتظاری هم نیست که به ما کمک کنند، ما چه وظیفهای داریم؟ روی مبانی مادی، این اصلاً قابل توجیه نیست.
اما از آنجا که گفتیم منشأ حق در اسلام، رحمت الهی است، بنابراین اگر کسانی در جایی دیگر باشند که میخواهند بندگی خدا کنند و دیگرانی مزاحمشان هستند، ما باید به آنها کمک کنیم. تعبیر قرآن درباره این افراد، این است که آنها گرفتار استضعاف شدهاند، و دیگران آنها را ضعیف کردهاند و باید به آنها کمک کرد؛ إِلاَّ الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاء وَالْوِلْدَانِ لاَ یَسْتَطِيعُونَ حِیلَةً وَلاَ یَهْتَدُونَ سَبِيلاً.)نساء، 98( شبهه اول درباره کسانی بود که تکوینا عاجز بودند؛ اما اینها کسانی هستند که توانا بودهاند و میتوانستهاند کاری بکنند، ولی دشمنان با ظلم و ستم برای اینها محدودیت ایجاد کردهاند. ثروتشان را دزدیدهاند، ذخایر کشورشان را از بین بردهاند، جوانهایشان را کشتهاند و... کارهایی که داعش، امروز در کشورهای اسلامی انجام میدهد. اگر آنها به تنهایی نمیتوانند از خودشان دفاع کنند، بندگان صالح خدا در جای دیگر که توان دارند، باید به اینها کمک کنند؛ زیرا اینها نیز بنده خدا هستند و برای تکامل آفریده شدهاند. از آنجا که امکان تکامل را دارند، دیگران هم باید این امکان را برایشان فراهم کنند تا آن هدف الهی از خلقت انسان، هر چه بیشتر و هر چه بهتر فراهم شود.
(گزیدهای از سخنان حضرت آیتالله مصباحیزدی (ره) در دفتر مقام معظم رهبری که در تاریخ ۱۹/۳/۹۶، مطابق با چهاردهم ماه مبارک رمضان ۱۴۳۸ ایراد فرمودند.)