امام باقر علیه السلام فرمودند:  به خدا سوگند که او (مهدی (علیه السلام)) مضطر (حقیقی) است که در کتاب خدا آمده می فرماید: «اَمَّن یجیب المضطر اذ ادعاه و یکشف السؤ...» بحارالانوار، ج ٥٢، ص ٣٤١ 

«مهار تورم» با گریز از «پول اعتباری» به‌عنوان ابزار استعمارفرانو (مقاله وارده)

 بخش اول - رسول رضایی

 

«جهالت اکثریت، خیانت اقلیت» آرزوی استعمار
اوریانا فالاچی روزنامه‌نگار مشهور ایتالیائی، از وینستون چرچیل (نخست‌وزیر بریتانیا در جنگ جهانی دوم) سؤال می‌کند: آقای نخست‌وزیر! چگونه است که دولت انگلستان برای ایجاد یک دولت استعماری و دست‌نشانده در هزاران کیلومتر دورتر از خاک کشورش، به آن‌سوی اقیانوسها لشکرکشی کرده، کشور پهناور هندوستان را با ترفندهای گوناگون، تحت سلطه استعمارگرانه خود قرار داده و بازار آنها را تصرف می‌کند؛ اما اکنون همین سیاست  استعماری  را نمی‌توانید در بیخ گوشتان، یعنی در کشور ایرلند که در همسایگی شما قرار گرفته و سال‌هاست با شما در جنگ و ستیز است انجام دهید؟! 
وینستون چرچیل، لحظاتی تأمل نموده و پاسخ می‌دهد: برای استعمار ملت‌ها، به دو ابزار مهم احتیاج داریم که آن دو وسیله را هنوز نتوانسته‌ایم در ایرلند پیاده‌سازی کنیم.
 روزنامه‌نگار با تعجب بسیار می‌پرسد: آن دو ابزار چیست که بریتانیای کبیر هنوز موفق به بهره‌گیری از آن در ایرلند نشده است؟
چرچیل پاسخ می‌دهد: اکثریت نادان و اقلیت خائن!
امیرالمومنین کشته «تیغ جهل» یا «شمشیر ابن‌ملجم»؟
مروری بر تاریخ گذشته حاکی از آن است که این جمله چرچیل چقدر دقیق، حساب‌شده و مطابق با واقع بوده است. به عنوان اندکی از بسیارها، حوادث صدر اسلام گواهی می‌دهد مسلمانان آن‌قدر که از ناحیه «جهل و ساده‌لوحی اقشار مذهبی» توام با خیانت «جریان نفاق» ضربه خورده‌اند، از دشمنان قدرتمند و کافر خارجی آسیب ندیده‌اند! به عنوان شاهد مثال اگر بخواهید بفهمید «جهالت عوام» توام با «خیانت خواص» چه بلاهایی بر سر دنیای اسلام به بار آورده است، در این مسئله دقت بفرمائید که علی بن ابی‌طالب (علیه‌السلام) بر اثر کدام عامل به شهادت رسیدند؟
 اگر از یک مورخ بپرسید: امیرالمومنین را «چه کسی» کشت؟ سریع پاسخ می‌دهد: «عبدالرحمن ‌بن‌ ملجم‌ مرادی»، اما اگر از یک تحلیلگر سیاسی و اندیشمند باریک‌بین همین سوال را بپرسید، حتماً در پاسخ می‌گوید: علتالعلل این حادثه را در «سطحی‌نگری و بی‌بصیرتی عوام» توام با «فریبکاری جریان نفاق» باید جستجو نمود، نه در شمشیر زهرآلود ابن ملجم.
ابن ابی‌الحدید معتقد است اگر می‏خواهید بفهمید که «جهالت» توام با «دیانت» چقدر خطرناک و آسیب‌زاست، کافی است به این نکته توجه کنید که گروهک خوارج، آن‌قدر دچار خبط و خطای محاسباتی بودند که تعمداً شب نوزدهم ماه مبارک رمضان را برای به قتل رساندن امیرالمومنین انتخاب کردند! با این توهم که کشتن علی، یک کار خیر و خداپسندانه و به صلاح مسلمین است! پس چه خوب است که این عملیات انتحاری و افتخارآمیز! را در یکی از شب‌های ماه مبارک رمضان به انجام برسانیم تا پاداش و ثوابی مضاعف داشته باشد!
نقطه‌ضعف برجسته خوارج نهروان آن بود که با وجود آنکه انسان‌هایی به شدت مقدس‌مآب، مقید به ظواهر شرعی و حتی خیلی از آنها حافظ کل قرآن بوده، روزها روزه و شب‌ها به عبادت و تهجد می‌پرداختند، متاسفانه فاقد هوشیاری لازم و تحلیل سیاسی بوده، از «دشمن‌شناسی» و شناخت تاکتیک‌های عملیات روانی، فرسنگ‌ها فاصله داشتند. کوته‌فکری و ظاهربینی خوارج (که امروزه در قالب داعش، وهابیت و گروهک‌های سلفی ظهور کرده‌اند) سبب شده بود که مسحور دروغ‌پراکنی دشمن گردیده، مقهور حیله‌گری و فریبکاری جریان نفاق شده، خیلی زود سرشان کلاه رفته و به راحتی تحت تاثیر فنون جنگ‌نرم سپاه معاویه قرار بگیرند.
به عنوان مثال در بحبوحه جنگ صفین، هنگامی که مالک‌اشتر به نزدیکی خیمه معاویه رسیده و کار در شرف اتمام بود، عمروعاص حیله‌گر از بی‌بصیرتی خوارج سوءاستفاده کرده، دست به یک عملیات روانی زده، دستور داد قرآن‌ها را به نیزه زدند و اعلام کردند: ما نیز همچون شما مسلمان هستیم! ما هم قرآن را قبول داریم و لذا جایز نیست که برادران دینی خودتان را از بین ببرید. نتیجه این خدعه آن شد که بیست هزار نفر از همین جماعت کودن موجود در سپاه امام علی علیه السلام، بازیچه ترفند عمروعاص شده، بی‌بصیرتی‌شان سبب شد تا عمق سخنان اغواگرانه و مغالطه‌آمیز دشمن را تشخیص نداده، ساده‌لوحی‌شان موجب شد که استدلال‌های مغالطه‌آمیز عمروعاص را باور کرده و شمشیرها را کنار بگذارند. تاسف‌بارتر آنکه، نه تنها دست از جنگ کشیدند؛ بلکه مالک‌اشتر و سایر سپاه امام علی را هم وادار به غلاف کردن شمشیرها، عقب‌نشینی و نشستن بر سر میز مذاکره نموده و نهایتاً شد آنچه نباید می‌شد! 
جهل مردم و استعمارشدن  با ابزار «پول اعتباری» 
پرسشی که اکنون جای طرح و بررسی دارد آن است که چرچیل‌های امروز و عمروعاص‌های معاصر، چگونه و با چه تدبیری، به استثمار و یغماگری ملت‌های از همه‌جا بی‌خبر، مشغول‌اند؟ ابزار آپدیت‌شده جهان‌خواران برای به بند کشیدن دولت‌ها، غارت اموال، چپاول سرمایه‌های انسانی و بلعیدن معادن نفتی و طبیعی کشورهای جهان‌سومی چیست؟ 
شواهد و قراین بسیاری حاکی از این است که امروزه توصیه و تجویز استکبار جهانی به ملت‌ها برای استفاده از «پول اعتباری» به جای «پول خلقت»، همان ابزار مدرن، استعماری و سحرگونه قارون‌های معاصر است که در سایه جهل مردم از «بحران‌های پول اعتباری» انجام می‌گیرد.
در اهمیت «پول» و نقش آن در سازندگی یا سوزندگی یک جامعه، همین بس که بدانیم «پول» کارکردی به منزله کارکرد «خون» در بدن آدمی داشته، سالم یا معیوب بودن آن، تاثیری بسزا در صلاح و فساد پیکره ملت‌ها به جا می‌گذارد. همان‌طور که خون سالم، باعث رساندن مواد مغذی به سلول‌ها و تقویت اندام‌های گوناگون می‌گردد، پول نیز اگر سالم و بدون عیب باشد، می‌تواند بستر رساندن عادلانه ثروت به بخش‌های مختلف اجتماع گشته و مانع از به وجود آمدن فاصله‌های طبقاتی شود. اما اگر پول، دارای ماهیتی فاسد و مخرب باشد، به منزله خون فاسد و آلوده به سرطان و ایدز می‌ماند که به هر کجا پا گذارد، سبب تخریب و هلاکت می‌گردد.
راز اینکه چرا چرچیل‌ها و استعمارگران امروز با سوءاستفاده از جهل ملت‌ها، نظام پول سابق (که مبتنی بر سکه‌های طلا و نقره بود) را مورد بی‌مهری و تخطئه قرار داده، با ترفندهای موذیانه و تدریجی «پول خلقت» را از تبادلات مالی خویش حذف کرده، به سرزنش پول خلقت (درهم و دینار) همت گمارده و به جای آن  بر ترویج «فیات مانی» یا همان «پول اعتباری» تاکید دارند، در این نکته نهفته است که «پول اعتباری» با امکان رانت «خلق پول از هیچ»، بستری مناسب برای ویژه‌خواری،  تمرکز ثروت و برپایی نظام لیبرال سرمایه‌داری برقرار کرده است.
از باب آنکه مشت نمونه خروار است، به یک نمونه از هزاران جنایات پول اعتباری و نقش آن در بهره‌کشی از ملت‌ها اشاره می‌شود. بنابر آمار آکسفام در سال ۲۰۱۰ میلادی تعداد ۳۸۸ نفر از سرمایه‌سالاران جهان (در پرتو دستگاه ظالمانه پول اعتباری) به ثروت‌هایی بادآورده و نجومی دست پیدا کرده‌اند که معادل ثروت نصف جمعیت جهان بوده است. نکته جالب آنجاست که این عدد در سال ۲۰۱۷ به هشت نفر تقلیل پیدا کرده است. یعنی ثروت هشت نفر از کلان سرمایه‌داران، معادل با مجموع ثروت حدود سه میلیارد انسان بوده است!
مثال دیگر آنکه در سال ۱۳۹۷ که شاهد یک جهش دلاری و تورم نجومی گسترده در کشورمان بودیم. با کاهش ارزش ریال، اموال نقدی هشتاد میلیون ایرانی (بخوانید ریال‌های موجود در دست مردم) به حدود یک‌سوم ارزش سابق خود تقلیل پیدا کرد. مفهوم این گزاره آن است که دو سوم حقوق اقشار فرودست (نظیر کارگر، کارمندان و مستضعفان جامعه) به باد فنا رفته و درواقع می‌توان گفت در آن سال  به‌صورت مجانی برای اداره و کارخانه و کارفرمای خود کار کرده و عرق ریخته‌اند.
نکته تاسف‌بارتر آنجاست که فقر فکری و کم‌اطلاعی نسبت به پیامدهای پول اعتباری، محدود به مردم کوچه و بازار نبوده؛ بلکه خیل کثیری از سیاسیون و اقتصاددانان نیز از پیامدهای تلخ «فیات مانی» غافل بوده، اساساً «تورم» و «دزدی سیستمی از ارزش پول» که برخاسته از چاپ پول بدون پشتوانه است را متوجه نشده، احیاناً با توجیهات آبکی برای موجه جلوه دادن افزایش نقدینگی موافق بوده، حتی پدیده تلخ «خلق پول» را امری مطلوب و بایستنی قلمداد کرده و بدین ترتیب روند افزایش تورم (بخوانید کاهش ارزش پول ملی کشور) را تشدید می‌نمایند. 
متاسفانه در این مدت چهل سالی که از انقلاب اسلامی می‌گذرد، بارها مشاهده شده این گروه از اندیشمندان که غالباً مغزهای آنان با کتاب‌های امثال کینز، آدام اسمیت، میلتون فریدمن و فردریش هون‌هائیک شستشو و تغییر یافته است، تلاش کرده‌اند با ارائه نسخه‌های ناکارآمد و در زمین پول اعتباری، به حل مشکل تورم همت گمارند؛ اما به تعبیر جناب مولوی «از قضا سرکنگبین صفرا فزود»، حاصل اقداماتشان، نه تنها نتیجه چندانی در بر نداشته؛ بلکه با تزهای ناقص و کوته‌بینانه خود، تیشه به ریشه معیشت فرودستان نیز زده‌اند.
بردگی نوین ملت‌ها در پرتو «پول اعتباری»
یکی از بزرگ‌ترین بحران‌ها و پیامدهای پول اعتباری، مسئله «دزدی سیستمی» و «کاهش تدریجی ارزش پول ملی» کشورهاست. این نوع سرقت در پرتو چاپ پول بدون پشتوانه (که اصطلاحاً به آن خلق پول می‌گویند) انجام می‌گیرد. سوگمندانه باید اذعان نمود، نیرنگ چرچیل‌های زمانه در ترویج و توصیه «پول اعتباری»، آن‌چنان بلایی بر سر کشورهای جهان‌سومی آورده و آن‌چنان مستضعفان جهان را به بردگی و اسارت کشانده است که تحمل دستگاه برده‌داری قدیم را با آن همه جنایت و قساوت، بسی آسان‌تر و قابل پذیرش‌تر ساخته است. 
عمر نظام پولی جهان امروز که از شوک نیکسون در ۱۹۷۱ به این طرف، وارد عصر تازه‌ای از خلق پول بدون پشتوانه طلا گشته است، حتی به صدسال هم نمی‌رسد؛ اما توانسته میلیاردها انسان را به طرز سریع، فجیع و نامحسوسی به بردگی نوین کشانده، توده‌های عظیمی از جمعیت جهان را به دره‌های فقر و فلاکت پرتاب نموده و موجبات رضایت قلیلی از سرمایه‌داران زراندوز را فراهم آورد.
راز موفقیت استعمار در انجام این برده‌داری کلان و فجیع، از آنجا نشئت می‌گیرد که در هیچ دوره‌ای از تاریخ بشریت، غصب اموال مردم (با ترفند کاهش ارزش پول ملی کشورها که متاثر از خلق پول است) هیچگاه به این شکل منظم، دقیق، سیستمی، حداکثری، مخفیانه، شبکه‌ای و فراگیر نبوده است.
قبول داریم که در عصر برده‌داری کهن، جنایاتی تلخ، ضدانسانی و ددمنشانه بر علیه بردگان انجام می‌شد که گوش‌ها از شنیدنش و زبان‌ها از توصیفش گریزان است؛ اما مسلماً سیاهه جنایات آن دوران، به گردپای سبعیت نظام برده‌داری نوین (که با ابزار خلق پول انجام می‌گیرد) هرگز نمی‌رسد!
 استثمار در برده‌داری قدیم، محدود و منحصر به سواری گرفتن از عده خاصی از مردم (مثلاً نژاد سیاهان و بیگانگان و اسیران جنگی) می‌شده است، نه همه اقشار جامعه؛ اما امروزه در پرتو ترفند جایگزین‌سازی «پول اعتباری» به جای «پول خلقت»، یک نظام مالی ظالمانه با میدان‌داری «دلار» بسترسازی شده است که تقریباً از تمام جامعه جهانی (اعم از غربی و شرقی، سیاه‌پوست و سفیدپوست، متمدن و غیرمتمدن، مسلمان یا مسیحی یا بودایی و...) بهره‌کشی می‌کند. وضوح این قسم از استثمار سیستمی، نه تنها بر اقتصاددانان؛ بلکه بر مردم کوچه و بازار هم قابل شهود و لمس بوده و به ادراک شهودی می‌فهمند که ذات اقتصاد سرمایه‌داری با اتکا به رانت «خلق پول» قادر است که لحظه‌به‌لحظه «قدرت خرید» واحد پولی کشورها را ضعیف و کمرنگ‌تر نموده، اموال فقیر را در غنی تخلیه کرده، صاحبان قدرت و ثروت را جاه و مکنت افزون‌تری بخشد.
ادامه دارد...