هجرت طلاب در كشاكش بودن يا نبودن؛
سربازاني كه در سربازخانه مانده اند / بخش سوم و پاياني
اشاره: در دو شماره پيشين با اشاره به اهميت هجرت و تبليغ دين بهويژه پس از انقلاب اسلامي اين موضوع مورد ارزيابي قرار گرفت. در اين شماره قسمت پاياني آن تقديم ميگردد.
زمينههاي حضور روحانيان در اقصي نقاط كشور فراهم شود
بدون شك با توجه به دوطرفه بودن امر تبليغ، وجود اقبال و تقاضا از سوي مردم و نيز تأمين نسبي امكانات اقامتي، در ترغيب حوزويان جهت هجرت و حضور در مناطق مختلف بسيار مؤثر است، حجت الاسلام والمسلمين سيد حسين نبوي، عضو هيأت امناي اتاق تبليغ خراسان با اشاره به اين نكته مهم، از اقدام قابل تحسين دفاتر مراجع از جمله آيات عظام مكارم شيرازي، سيستاني و وحيدخراساني جهت اعزام مبلغ با تأمين امكانات اقامت مبلغان در اقصي نقاط كشور قدرداني ميكند و ميگويد: «هجرت روحانيت نياز به زمينه سازي دارد چنانكه براي برخي اقشار ديگر اين كار با تبليغات گسترده صورت ميگيرد؛ نبايد در سرمايهگذاري در ترويج دين و مذهب كم كاري كرد؛ مسؤولان حوزه علميه به قدر توان از حمايت و تأمين هزينههاي هجرت و سفرهاي تبليغي طلاب و روحانيان دريغ نكنند. مردم نيز خودشان بايد متقاضي باشند و به سراغ روحانيت بيايند. به گونهاي نباشد كه تقاضاي آنها در اين زمينه صرفا به مناسبتها شود. به عنوان مثال مسجد بناها در مشهد از سالها قبل در پي درخواست مردم، برنامه اعزام مبلغ هفتگي طي ايام سال دارد، اين در حالي است كه بسياري مساجد درشان بسته است و تنها در مناسبتها باز ميشود».
هجرت و انذار، ارزش است/فضاي حاكم بر حوزه، طلبه را به نشر آموختههايش ترغيب نميكند
در اين ميان برخي اساتيد و صاحب نظران، كاهش هجرت حوزويان و ضعف تبليغات ديني را ناشي از فضاي حاكم بر حوزههاي علميه و انتظارات آنان از طلاب ميدانند؛ انتظاراتي كه اولويت طلبه را رسيدن به اجتهاد يا درجه استادي معرفي ميكند نه پاسخ به نياز روز جامعه و تبليغ و نشر معارف دين؛ «طلاب بايد از ابتدا به انگيزه تحول در جامعه وارد حوزه شوند و خود را سرباز امام زمان(عج) در عرصه خدمت به جامعه و پاسخ به سوالات و دفاع از دين بدانند. بستر حوزه هم بايد طلبه را در اين حال و هوا نگه دارد و افق پيش روي او را(اينكه جامعه منتظر تبليغ و دريافت معارف دين است) برايش نمايان كند. حوزه بايد با متن اجتماع درگير شود تا آموزشهايش به جاي مطالب انتزاعي و بي اثر در اداره جامعه، خودبهخود به سمت مسائل اجتماعي جهت پيدا كند. از صدر تا ذيل حوزه همه بايد با جامعه به ويژه نسل جوان ارتباط مستقيم داشته باشند براي مثال، آخر هفتهها را براي ارتباط حوزويان با اقشار مختلف مردم اختصاص دهند تا بدانند در چه زمينه آموزش و پژوهش داشته باشند. حوزويان را بسيج كنيم كه زكات علمشان را از همين ابتدا بپردازند؛ برخي ميگويند طلبه بعد از 10 يا 15 سال تحصيل برود تبليغ با سيره اهل بيت و معارف دين نميسازد در حالي كه زكات علم، ابتدا عمل و سپس نشر آن است بنابراين هر كس به قدر علمي كه پيدا ميكند موظف به انتقال است. روحانيان به داد جوانان برسند با آنان انس داشته باشند و پاسخ مسائل آنها را از حوزه بگيرند در اين صورت خودشان هم انگيزه و نشاط بيشتري براي درس خواندن پيدا ميكنند. فلسفه وجودي سازمان روحانيت از نظر قرآن، هجرت است لذا هجرت و انذار مردم بايد يك ارزش تلقي شود».(حجت الاسلام محمدجواد نظافت، مدير مدارس علميه حضرت مهدي(عج) و معاون اسبق آموزش و پژوهش حوزه علميه خراسان كه تجربه متفاوت و موفقي از تربيت طلاب را در قالب مدارس خود ارائه داده است).
علل كاهش هجرت طلاب/ حوزه تبليغ را كارويژه خود نميداند
«متأسفانه مقوله تبليغ در حوزه جدي گرفته نميشود و جزء اصلي كار آن به حساب نميآيد؛ ما تفقه در دين را از آيه شريفه «نفر» آموختهايم اما ادامه مفاد آن يعني بازگشت به موطن و انذار و تبليغ را جدي نگرفته ايم و اين موجب شده تا شاهد انباشب علما و فقها در مشهد و قم و خالي مانده شهرها و مناطق دوردست باشيم. متأسفانه عملكرد حوزه تحصيل محور شده نه خروجي محور در حالي كه بايد فضاي حوزه را به اين سمت ببريم كه همه طلاب بدانند روزي بايد علمشان را مورد استفاده قرار دهند زيرا روايات در باب فضليت علمآموزي مربوط به علمي است كه در اختيار مردم قرار گيرد و نفع برساند.
از سوي ديگر، طلاب را وادار به احساس تكليف براي بازگشت به شهرستان و اهتمام به تبليغ نكردهايم؛ در حوزه اينگونه به طلاب القا ميشود كه همه بايد مجتهد شوند در حالي كه وقتي طلبهاي استعداد اجتهاد ندارد بايد به دنبال شاخههاي ديگر از جمله تبليغ كه وظيفه اوست، برود. طلاب هم اينگونه به خود تلقين كردهاند كه حضور در مراكز علمي سبب رشد ميشود درحالي كه بايد مبناي فكريشان را به سمت انجام وظيفه تغيير دهند. همچنين كم توجهي به حوزههاي علميه شهرستانها و كم بها دادن از جهات علمي آموزشي و معيشتي به طلابي كه براي تبليغ به شهرهايشان برمي گردند از ديگر عواملي است كه به كاهش هجرت طلاب دامن ميزند در حالي كه اگر استاد عالي يا مجتهدي در حوزههاي شهرستان باشد كه طلاب هنگام بازگشت به شهر خود از محضر او استفاده كنند، ارتباطشان با حوزه حفظ ميشود. همچنين ميتوان زمينه حضور مجازي طلاب در درسها را فراهم كرد. در اين زمينه راهكارهاي فراواني به مديران حوزه داده ايم اما هر يك با سهل انگاري آن را رد كرده اند؛ در طرح هجرت، طلاب توانمند مورد توجه قرار نميگيرند و با انتخاب طلابي كه توان علمي و تبليغي ندارند، سطح تبليغ را پايين آوردهاند در حالي كه علما و طلاب عالم و مهذب بايد پيشگام تبليغ باشند و اساتيد حوزه افرادي را كه مستعد هستند شخصا براي تبليغ تشويق كنند. از ديگر عوامل كاهش هجرت طلاب، عدم فضاسازي حوزه و ساير نهادهاي تبليغي براي حضور طلاب در شهرستانها است؛ مردم در برخي شهرستانها به دليل عدم شناخت روحانيان بومي، اقبال چنداني به آنان ندارند در حالي كه مجموعههاي فرهنگي ميتوانند اين افراد را به مردم معرفي و زمينه حضورشان در مناطق بومي خود را فراهم كنند تا طلبه احساس كند مفيد واقع شده است. همچنين به جاي اجبار طلاب مراكز براي حضور در شهرستانها ميتوان از طلاب بومي همان مناطق استفاده كرد. از سوي ديگر بايد توجه داشت كه صرفا استقرار طلاب جوان در مناطق دوردست كفايت نميكند بلكه بهتر است طلاب جوان به صورت دائم و علما و مراجع به صورت پاره وقت به اين مناطق سربزنند. حتي طلاب هم اگر دائما امكان حضور در شهرهاي خود يا ساير مناطق را ندارند حداقل ارتباط خود را با اين مناطق حفظ كنند. از سوي ديگر با تمركز و تأكيد روي امر هجرت نبايد از نياز خود شهرها غفلت ميكنيم به گونهاي كه مراكز حوزوي از حضورعلما خالي بمانند. تبيين آثار و بركات حضور روحانيان در مناطق براي مردم و خود طلاب، گسترش فعاليت مدارس سفيران هدايت، تبيين جايگاه فرهنگي تبليغ و هجرت براي طلاب از همان ابتداي ورود، برنامه ريزي آموزشي حوزه با توجه به وضعيت طرحهاي هجرت، آموزش روحانيان مستقر و هجرت در فضاي مجازي و پشتيباني جدي مالي و معيشتي نيز از ديگر راهكارها در اين زمينه به شمار ميرود».(حجت الاسلام محمدهادي مشيري، دبير اتاق تبليغ دفتر تبليغات اسلامي خراسان رضوي و مولف كتاب مديريت فرهنگي)
با توجه به نظرات مطرح شده، در مجموع به نظر ميرسد گسترش و ساماندهي هجرت طلاب و جلوگيري از تمركز آنان در مراكز بزرگ حوزوي، هم در گرو تغيير نگرش حوزه و حوزويان نسبت به امر تبليغ و نشر معارف و هم همت مسؤولان امر در تأمين زيرساختها و تعيين مشوقهاي مادي و معنوي براي حضور مبلغان در بلاد مختلف است و البته ورود انقلابي مراجع و علما در تحقق اين دو مؤلفه بسيار اثرگذار خواهد بود. 
|