به مناسبت سالگرد شهادت سردار شيرودي؛
درخواست ديدار با امام به جاي ترفيع درجه
در دي ماه سال 1334 در قريه «بالا شيرود» واقع در حومه تنكابن نوزادي متولد شد كه او را علي اكبر ناميدند. او كودكي را در زير سايه پرمهر و زحمتكش پدر كشاورز خويش گذراند و علوم و قرآن را از او آموخت. علي اكبر تا سال سوم دبيرستان در مدرسه روستاي مجاور تحصيل نمود و سپس عازم تهران شد. شيرودي با اتمام تحصيلات متوسطه در سال 1351 وارد ارتش شد و پس از طي دوره مقدماتي خلباني و دوره خلباني هلي كوپتر كبرا با درجه «ستوانياري» فارغ التحصيل گشت. در رژيم منحوس پهلوي صبر و انتظار پيشه كرد. زمانيكه راهپيمائي مردم در خيابانها شروع شد وي از اولين ارتشياني بود كه به صفوف مردم پيوست و به فرمان امام پادگان را ترك كرد واقدام به تشكيل گروه چريكي نمود. علي اكبر در تشكيل كميته استقبال از امام در كرمانشاه نقش مهمي را ايفا نمود و سرپرستي گروه گشت و حفاظت شهركرمانشاه را بر عهده گرفت. شيرودي پس از انقلاب از بنيان گزاران كميته در كرمانشاه بود و همكاري بسياري با سپاه پاسداران داشت و با شروع جنگ تحميلي ساعتي از جبهه فاصله نگرفت. 40 بار سانحه ديد و 300 بار هلي كوپترش مورد اصابت گلوله قرار گرفت اما با دارابودن بالاترين ساعت پرواز جنگي در جهان ارتفاعات غرب را جولانگاه خويش قرار داد و سرسختانه ميجنگيد. مالك اشتر لشكر خميني كبير(ره)(به گفته حجت الاسلام هاشمي رفسنجاني)و ستاره درخشان كردستان(به گفته شهيدچمران) در هشتم ارديبهشت سال 1360 در قره بلاغ دشت ذهاب پس از انهدام چند تانك هلي كوپترش از پشت مورد اصابت گلوله قرار گرفت و پس از 27 ماه مبارزه عاشقانه در 26 سالگي به شهادت رسيد و درياي مواج انقلاب را با خون خويش متلاطم ساخت. شيرودي دو فرزند به نامهاي ابوذر و عادله از خود به يادگار نهاد. پيكرش در گلزار شهداي روستاي شيرود آرام گرفت.
ارتش چرا؟
اواسط سال تحصيلي 1351 بود اكبر حاضر بود با درآمد ناچيز زندگي كند ولي از فعاليتهاي سياسي مذهبي خود در تهران دور نشود. تقريباً تمام تلاش هايش بينتيجه ماند. عدهاي به او پيشنهاد ميكردند كه وارد ارتش شود. اما او با خود ميانديشيد. كدام ارتش؟ ارتشي كه آمريكا آن را تشكيل داده و ضامن حكومت طاغوت است. اين سؤال و صدها سؤال ديگر ذهن علي اكبر را به خود مشغول ساخته بود. كه ناگهان جرقهاي در فكرش آرامش را براي او به ارمغان آورد. او ميتوانست به مانند موسي مدتي را در دستگاه فرعون بگذراند و سپس در خدمت انقلاب باشد. هنوز مردد بود اما اميد به آينده شيرودي را در ادامه راه مصمم نمود. با چنين تحليلي وارد ارتش شد و پس از گذراندن دوره مقدماتي خلباني به پادگاه هوانيروز اصفهان منتقل شد تا خلباني كارآمد و لايق باشد. در دوران آموزش با مسايل خريد اسلحه جنگي از خارج كشور بيشتر آشنا گشت. اطلاعات لازم را در اختيار افراد مطمئن و روحانيون قرار داد و از توسل به ائمه زيارت امامزادهها و مطالعه كتب مذهبي غافل نشد. تا اينكه جرقه انقلاب بر دامن حكومت پهلوي افتاد و خلبان علي اكبر شيرودي عاشقانه در راه دفاع از اسلام حماسهها آفريد.
تنبيه متجاوز
از سر پل ذهاب اخبار نگران كنندهاي به گوش ميرسيد كه حاكي از پيشرفت عراقيها به سوي اين منطقه بود. حدوداً سه لشگر از نيروهاي عراقي در حال حركت به سمت سرپل ذهاب بودند تانكها پشت سر هم و به سرعت پيشروي ميكردند. در پادگان ابوذر مستقر بوديم كه دستور عقب نشيني دادند. شيرودي كه از اين دستور عصباني بود گفت: «دشمن در سراسر مرزهاي ما در حال پيشرفت است. هركجا كه او پيشروي كرد ما بايد عقب نشيني كنيم؟ نظر من اين است كه بمانيم و تا جائي كه امكان دارد مقاومت كنيم و مانع از پيشرفت آنها بشويم. بقيه هم موافقت نمودند. مهمات گيري هلي كوپترها آغاز شد و ما بدون معطلي به طرف عراقيها پرواز كرديم. آتش خشم و نفرت بچههاي خلبان در موشكهاي تاو و رگبار توپهاي هلي كوپترهاي كبرا بر سر مهاجمان ميريخت. تانكها دور خودشان ميچرخيدند و با هم تصادف ميكردند. غافلگير شدند و بيهدف شليك ميكردند. سه روز نبرد شجاعانه خلبان شيرودي و دو خلبان ديگر و خدمه منجر به انهدام 15 تانك و به هلاكت رسيدن صدها نفر شد و متجاوز را كيلومترها به عقب راند.(راوي: همرزم شهيد)
خدمت به اسلام در جبهههاي جنگ
شيرودي در چند عمليات پروازي خود تلفات سنگيني را به نيروها و تجهيزات دشمن در نقاط راهبردي غرب كشور وارد كرد. وي در همان مدت كوتاه حضور در دفاع مقدس، توانست ركورد يكي از بالاترين پروازهاي جنگ با بالگرد كبرا را در دنيا به نام خودش ثبت كند. او بارها از خطر گلولههاي دشمن جان سالم به در برد، در حدي كه بالگردهاي وي بيش از ۴۰ بار سانحه داده و بيش از ۳۰۰ مورد اصابت گلوله به بالگردش نيز ثبت شده است.
درباره زمان جنگيدن، مشهور است كه روزي شيرودي در كنار هيلكوپتر جنگي اش ايستاده بود و خبرنگاران هر كدام به نوبت با او مصاحبه ميكردند. در اين زمان در پاسخ به پرسش يكي از خبرنگاران ژاپني كه پرسيده بود، شما تا چه هنگام حاضريد بجنگيد؟ شيرودي خنديده سرش را بالا گرفته و گفته است: ما براي خاك نميجنگيم ما براي اسلام ميجنگيم. تا هر زمان كه اسلام در خطر باشد.
اختلاف با بنيصدر
شيرودي كه با شروع جنگ تحميلي به منطقه كرمانشاه رهسپار شده بود در جريان يكي از مأموريتهاي خود با سرپيچي از فرمان ابوالحسن بنيصدر مبني بر تخليه پادگان و انهدام انبار مهمات منطقه به همراه ۲ خلبان همفكر خود و با ۲ هليكوپتري كه در اختيار داشتند، در طول ۱۲ ساعت پرواز بينهايت حساس و خطرناك كه وي به عنوان تنها موشك انداز پيشاپيش ۲ خلبان ديگر به قلب دشمن يورش برد، توانست مهمات دشمن را درهم كوبيده و خسارات سنگيني بر دشمن وارد آورد.
شجاعت و ابتكار عمل اين شهيد نه تنها در سراسر كشور، بلكه در تمام خبرگزاريهاي مهم جهان منعكس شد. بنيصدر براي حفظ ظاهر ۲ هفته بعد به او ارتقا درجه داد؛ اما وي درجه تشويقي را نپذيرفت و تنها خواستهاش را ديدار با امام خميني(ره) و بيان كارشكنيهاي بنيصدر و بيتفاوتي برخي از فرماندهان اعلام كرد.
حديث دلدادگي
در شب هشتم ارديبهشت ماه سال 1360 به خلبان شيرودي خبر دادند كه تانكهاي عراقي به سمت قره بلاغ دشت ذهاب در حركتند. او كه جنگيدن را تكليف شرعي خود ميدانست. شب را به راز و نياز پرداخت. پس از اقامه نماز صبح لباس رزم پوشيد و آخرين تعلقاتش را بر زمين نهاد و با هلي كوپتر به مصاف با دشمن شتافت و پس از انهدام چندين تانك دشمن هلي كوپتر وي مورد اصابت قرار گرفت و روح پرفتوحش نداي ارجعي پروردگارش را لبيك گفت سينه پاكش كه صفحه رنگين تاريخ انقلاب بود خونين شد و او عاشقانه در خون غلطيد. امام عاشقان خميني كبير(ره) پس از شنيدن خبر شهادت سردار رشيد اسلام علي اكبر شيرودي به فكر فرو رفت و گفت:« شيرودي آمرزيده شده است».
دست نوشته شهيد
من يك سرباز ساده مكتب اسلام هستم كه هنوز نتوانسته ام خودم را در حد كمال قرار بدهم. شاگرد هيچ مكتبي نيستم فقط شاگرد اسلام، نه مليگرا و نه هيچ مكتب! در اسلام ما فقط ميتوانيم يك سرباز ساده باشيم تا روزي كه به شهادت برسيم در آن روز خداوند بزرگترين درجه افتخار را به من عنايت ميفرمايند.

|