اشتغال زنان «ضرب» يا «كسر» در زنانگي؟!
راضيه شعبان
[1]. در چهل و سه سال گذشته بهويژه سالهاي ابتدايي پس از انقلاب «ارج نهادن» و «اصالت دادن» به مقام زن و «بازگشتِ عزت» به شخصيت ذاتي و فكري او از سوي امام خميني(ره) و مقام معظم رهبري، زن در منظر زنان، مردان، جامعه و حتي دنيا رفيع و بزرگ شد؛ اين امر را جز با خوشقدمي و خوشيمني انقلاب اسلامي نميتوان تفسير كرد. به اين ترتيب «زن» پس از دورههايي بس طولاني و تحمل مرارتهاي شكننده و گاهاً نابودكننده در زمان پهلوي اول و دوم – اگر نگوييم تاريخ پيش از آن- به جايگاه «اصلي/حقيقي/ بلند» خود دست يافت. دوباره و چندباره بايد اذعان كرد اين مهّم مرهونِ افكار بلندپندارانه امام خميني(ره) و مولودِ مباركِ انقلاب اسلامي است. با اين وجود نميتوان ناديده گرفت كه همزمان با «شكل و رو گرفتن» اين مولودِ مبارك تفاسير متفاوتي هم براي نقش زن تعريف و عملي شد.
[2]. زنان پس از انقلاب، در ابتدا مجال يافتند تا خود را از «كالبدِ زني با نمودِ زميني» بازيابند و نمونه اعليِ زن بودن را براي خود متصوّر شوند. اما با وجود اين اتفاقِ ميمون «زن» پس از انقلاب تاكنون خود را در تقابل سه نوع تعريف براي جايگاه خويش ديده است. تعريف اول، زن را تنها در جايگاه مادري، همسري و دختري تصوير ميكند كه موظف است تمام همّ خود را در اين مسير معطوف كند. در اين تفسير گرچه الگوي سازگارتري با «ساختمان وجودي زن» ارائه ميگردد و او تمام تلاش خود را براي تربيت و حفظ خانواده به كار ميگيرد –كه البته مورد تقدير است- اما كمتر در ساخت ديگر شئون اجتماعي جامعه مشاركت دارد. در تعريف دوم چنين تصوير ميشود كه زن پس از انقلاب و همزمان با استرداد حقوق غصبشدهاش در گذشته –ازجمله حقِ انتخاب، حقِ حجاب، حقِ تحصيل و حقِ سخنوري- اشتياق فراواني به تحصيل، كسب شغل و ورود به اجتماع در خود ميبيند؛ به گونهاي كه در حال حاضر جمعيت زنان با تحصيلات بالا گاه بيشتر از مردان است. اين امر، جاي بسي خوشوقتي است، در صورتي كه رشد زن در علم و تحصيل، زمينه و هماهنگ با پرورش ديگر قوههاي زنانگي او نيز باشد. اما با اظهار تأسف بايد گفت كه آنچه جامعه كنوني ما به خود ميبيند، شوق و رقابت زنان براي كسب درآمد از تحصيل و پيشروي يكجانبه به سمت رفاه است. در اين تفسير زن خود را در پله برابر جايگاه مرد ميبيند كه به سبب آن زن بدون توجه به «ساختمان وجودي»ِ خود تلاش ميكند تا در امور اقتصادي به سهم يكساني نسبت به مرد دست يابد. اخيرا و در سال-هاي كنوني، رسانه و صداوسيما، تعريف ديگري از زن، «ارائه/ موردتمجيد /الگودهي» قرار ميدهد كه در آن زن علاوه بر اشتغال به كار –حتي با صرف وقت زياد- در نقش مادري و همسري نيز حاضر ميشود. اما سوال اين است كه در اين الگو، «زنِ كامل» معرفي و تبليغ شده است؟ آيا اين نسخه از زن، براي همه زنان قابل تجويز است؟ و سوال مهمتر اينكه «ساختمان وجودي زن» توانايي برآوردن انتظارات اين الگو از زن را دارد؟ نكته حائز اهميت و قابل تأمل اين است كه الگوبرداري از اين تعريف -بهويژه در قشر به اصطلاح مذهبي- در حال افزايش است.
[3]. در راستاي دسترسي به استدلالي منطقي و نيز بسط تعاريف از زن، خوب است نگاهي به انديشه و ديدگاه مقام معظم رهبري نسبت به «زن» داشته باشيم. ايشان جايگاه ويژهاي براي زنان قائل هستند و حتي زنان را پيشروتر از مردان در برخي جهات معرفي ميكنند. اما كدام زنان را؟ از نظر ايشان هنر اصلي زنان در همسري خوب بودن و مادري كردن است، كاري كه هيچ كس ديگري جز زن نميتواند از عهدهاش برآيد(13تير1386). در جاي ديگري مقام معظم رهبري ضمن تأكيد بر فعاليت اجتماعي زنان و نياز به حضور آنها در عرصههاي مختلف ميفرمايند: زن در عرصه فعاليت اجتماعي، سياسي و علمي حق دارد، آن خلأيي را كه حس ميكند، انجام دهد(20اسفند1375). چراكه در همه صحنههاي موفقِ انقلاب –بهويژه در دوران دفاع مقدس و انقلاب- اين حضور زنان بوده كه به حصول موفقيت رونق بخشيده است. البته ايشان اين نكته را هم گوشزد ميكنند كه فعاليت اجتماعي زن نبايد مانع از رسيدن به خانه، همسر و فرزند شود، از سوي ديگري رسيدگي به خانه، همسر و فرزند نيز نبايد او را از انجام فعاليت اجتماعي بازدارد(20اسفند1375). به اين ترتيب ايشان در اسفند سال 91 براي نخستين بار مفهوم «الگوي سوم زن» را بيان كردند كه در آن زن با حفظ «قوه زنانه»ِ خود، از بالهاي عفت و پاكدامني مدد ميگيرد و با نقشآفريني منحصربهفرد پيرامون خود را نوراني ميكند. مقام معظم رهبري نظر موافقي نيز براي اشتغال بانوان دارند اما ذيل آن تصريح ميكنند كه گرفتن شغل نبايد كارِ خانه، همسري، كدبانويي و مادري را تحتالشعاع قرار دهد. اولويت با آن كاري است كه بديل ندارد(14بهمن1390).
[4]. با توجه به مطالب گفته شده و تحليل جزئي بر آن، اين مطلب استنتاج ميشود كه اين خودِ زنان هستند كه بايد براي خود و متناسب با «ساختمان وجودي»شان در جامعه، «انديشهورزي/مطالعه» و سپس الگو و معيار تعريف كنند، معضلات جامعه زنان را شناسايي و مسئلهانديشي كنند و راهحل مناسب بيابند. بنابراين تجويز يك الگوي ثابت و تبليغ آن براي همه زنان صحيح نيست؛ هر زني بايد بر حسب «شرايط/توانايي/ساختمان وجودي» خود، الگوي مناسب را ترسيم و تصوير كند. از سويي ديگر، اگر زني به هر دليل يا ضرورتي، شغلي را قبول كرده باشد، نيازمند حمايت دولت در زمينه ارائه و اجراي برنامههاي متناسب با شأن زن، در دستورالعملهاي لازمالاجراي دولتي است تا زن همزمان بتواند با فراغتفكر به وظايف خانوادگي نيز رسيدگي كند. اين نكته را هم بايد اضافه كرد كه با توجه به سبك زندگي امروزي، حتي براي خانهداري، همسرداري و مادري در حد مطلوب و خوب نيز بايد مهارت كافي و موردنياز را كسب كرد. در نهايت تصريح ميشود كه زنان، خود بايد تلاش كنند تا بينش صحيح در مورد زن به معناي حقيقي و بر مبناي ارزشهاي ايراني-اسلامي را اصلاح و ترويج كنند؛ از سويي بتوانند بنبست معضلات زنان در جامعه را درهمشكسته و نگاه غلط و غربي به مسئله زن و مرد را خودشان تصحيح نمايند.

|