آينده دانشآموزان را قيچي نكنيد!
با چهره عبوس و عينك دودي روي چشمش، ميان صف دانشآموزان راه ميرود و موهاي دانشآموزان را بهگونهاي كه گويا لذتي ميبرد، قيچي ميزند. دانشآموزان مضطرب و نگران شدهاند و برخي از آنها سعي ميكنند كه كمي عقبتر بروند تا از چشم اين مرد دور بمانند. اين مرد، اما دستبردار نيست و حتي دانشآموزي را كه كمي دورتر از دستش قرار گرفته با چنگزدن به موهايش به سمت خود ميكشد و موهاي او را هم قيچي ميكند. اينها جزئيات ويدئوي جنجالي يكي از كاركنان مدرسهاي در تهران است كه در اقدامي خلاف عرف، موهاي دانشآموزان را قيچي ميكند؛ ويدئويي كه چند روزي ميشود دل بينندگان را به درد آورده و واكنشهاي زيادي را هم در فضاي مجازي و حقيقي به دنبال داشتهاست. هر چند سخنگوي آموزش و پرورش اعلام كرده با فرد خاطي از طريق هيئت رسيدگي به تخلفات اداري و مطابق مجازات و تنبيهات مقرر در قانون برخورد ميشود، اما اگر اين فيلم ضبط و پخش نشدهبود و موج انتقادات در شبكههاي اجتماعي به راه نيفتادهبود، باز هم كسي با فرد خاطي و مسئولان مربوطه در اين مدرسه برخورد ميكرد؟
چند مدرسه در كشور وجود دارد كه با روش تربيتي غلط، دانشآموزان را آزار و به خيال خود آنها را پرورش ميدهند؟!
تراشيدن موي سر به شكل چهارراه در دهه ۷۰ و ۸۰!
قيچي كردن بيرحمانه موهاي سر دانشآموزان فقط مربوط به امسال و سال گذشته نميشود. سالهاي خيلي دور نيز ناظمان و مديران مدرسه از همين روش تربيتي استفاده و آسيب زيادي را به روان دانشآموزان وارد ميكردند. ميلاد كه ۳۶ سالش است، درباره دوران دانشآموزي خود و رفتارهاي غلط ناظم مدرسه براي كوتاهي موهايشان به خبرنگار «جوان» ميگويد: «هنگامي كه در صف مدرسه ميايستادم، استرس داشتم مبادا با دستگاه ريشتراش سراغم بيايند و موهايم را كوتاه كنند. معمولاً مدير يا ناظم مدرسه با دستگاه ريشتراش روي سرمان چهارراهي ميكشيد تا مجبور شويم به آرايشگاه برويم و موهايمان را از ته بزنيم.»
او ادامه ميدهد: «همه دانشآموزان آرزو داشتند كه «مراقب كلاس» شوند و هنگام زنگ تفريح از ماشين ريشتراش آقاي ناظم در امان بمانند. چون «مراقبان كلاس» هيچوقت در صف نبودند و حتي اگر موهايشان بلند هم ميشد با آنها كاري نداشتند.»
ميلاد به استرسها و ناراحتيهاي پس از تراشيدن موهاي سرش نيز اشاره ميكند و ميگويد: «از همان لحظه تراشيدن سرمان تا وقتي كه به خانه برويم، همكلاسيها و رهگذران در خيابان مسخرهمان ميكردند و ميخنديدند. اين رفتار خيلي آزارمان ميداد، اما هيچوقت نتوانستم درباره آن انتقاد كنم، چه برسد به اينكه بخواهم خلاف نظر مديران و ناظمان مدرسه كاري انجام دهم.»
بايد از معلمان و ناظمان مدرسه تست شخصيت گرفتهشود
مهتاب نعمت اللهزاده، روانشناس و مشاور خانواده درباره آسيبهاي ناشي از كوتاهي موي دانشآموزان در حياط مدرسه به خبرنگار «جوان» ميگويد: «حدود ۲۰ سال گذشته، مديران و ناظمان جلوي در مدرسه ميايستادند و موهاي دانشآموزان را از ته ميزدند. در حال حاضر نيز برخي از مدارس از همين روش براي تربيت بچهها استفاده ميكنندكه اصلاً روش درستي نيست.»
او ادامه ميدهد: «به نظر من بايد هنگام استخدام معلمان و كادر اجرايي مدارس، حتماً از آنها تست شخصيت و اختلالات رواني گرفته شود. همچنين بايد كلاسها و كارگاههايي براي به روز شدن مديران و معلمان قديمي نيز برگزار شود و آنها ملزم به شركت در اين كلاسها باشند.»
نعمتاللهزاده به سيستم آموزش و پرورش انتقاد ميكند و ميگويد: «آموزش و پرورش بايد به اين درك برسد كه دانشآموز ۱۵ ساله امروز، دانشآموز ۱۵ ساله قديم نيست. متأسفانه در اغلب اوقات سيستم آموزشي كشور روش آموزش و تربيت غلطي دارد، بنابراين معلمان و مديران مدارس نيز نياز به پرورش دارند تا بدانند چه روش تنبيهي و تشويقي مناسبي را براي دانشآموزان در نظر بگيرند.»
به گفته اين روانشناس، يك معلم يا يك ناظم در زندگي شخصي خود مشكلات زيادي دارد، اما نبايد خشم ناشي از اين مشكلات را در تعليم و تربيت دانشآموزان بروز دهند. آنها بايد مهارت كنترل خشم را ياد بگيرند و روش تربيتي صحيح را آموزش ببينند.
او به خاطره تلخ خود از دوران مدرسهاش اشاره ميكند و ميگويد: «يادم است در دوراني كه به مدرسه ميرفتم ناظم مدرسه، چوبي در دست ميگرفت و ميگفت: «اگر درس نخوانيد با اين چوب شما را فلك ميكنم»! يا تهديدمان ميكرد ما را به زيرزمين مدرسه مياندازد! اين رفتارها باعث ميشد كه من از مدرسه بدم بيايد. شايد اگر معلمان و ناظمان ما، روش تعليم و تربيت بهتري داشتند من نيز در زندگيم پيشرفت بيشتري ميكردم.»
خدشهدار شدن اعتماد به نفس دانشآموزان با تنبيه در جمع
در همين رابطه دكتر پرويز رزاقي، روانشناس باليني و مشاور مدرسه نيز به خبرنگار «جوان» ميگويد: «علت بروز رفتار اشتباه آن معاون مدرسه، ضعف و نداشتن آگاهي او از الگوهاي تربيتي است. البته مسئولان آموزش و پرورش اين منطقه نيز به دليل اشراف نداشتن روي رفتار مسئولان مدرسه نيز مقصر هستند.»
او به آسيبهاي ناشي از كوتاهي مو در صف مدرسه اشاره ميكند و ميگويد: «آسيب تنبيه در جمع يكي از بدترين آسيبها در اين گروه سني است تا جايي كه فرد، حس ارزشمندي خود را از دست ميدهد و در حالي كه به او توهين شده، اعتماد به نفسش نيز خدشهدار ميشود.»
اين مشاور مدرسه ادامه ميدهد: «حتي شايد اين مسئول خاطي روشهاي ديگري را نيز براي تبعيت از قانون مدرسه به كار گرفته باشد كه در اين صورت نيز تحقير در جمع براي دانشآموزان پذيرفتني نيست، زيرا باعث سرشكستگي و سرافكندگي آنها ميشود. همچنين اين رفتار ميتواند براي دانشآموزان اضطراب ايجاد كند كه در نتيجه آن، منجر به بيزاري آنها به مدرسه شود و دانشآموزان را از درس خواندن فراري دهد.»
رزاقي به ديگر آسيبهاي ناشي از تنبيهات بدني دانشآموزان نيز اشاره ميكند و ميگويد: «شايد از نظر خيلي از افراد، كوتاهي موي دانشآموزان در صف چندان مسئلهساز نباشد، اما همين مورد به ظاهر بياهميت ميتواند حال يك دانشآموز را از خودش بد و تعاملات او را با ساير دانشآموزان مختل كند. حتي ممكن است دانشآموز تنبيهشده را به سمت گوشهگيري و انزوا سوق دهد و به احساس خجالت و شرم بكشاند. گاهي آنقدر اين مسئله در برخي از افراد نابودكننده ميشود كه سالهاي سال اين تنبيه و تحقير در حضور جمعي را در نظام رواني ناخودآگاه خودشان نگه دارند.»
به گفته اين مشاور مدرسه، ظرفيت رواني افراد قطعاً متفاوت است و گاهي تنبيه در ميان جمع، خطرات بسيار جدي در آينده شغلي، آينده تحصيلي و حتي آينده شخصي افراد را به دنبال دارد.
چه بايد كرد؟
رزاقي در پاسخ به اين سؤال كه به جبران اين اتفاق بد براي دانشآموزان اين مدرسه چه كار ميتوان كرد، ميگويد: «از جنبه عمومي بايد مسئولان ذيربط با اين مسئول خاطي برخورد كنند. در جنبه خصوصي نيز بايد اين معلم در همان حياط مدرسه از دانشآموزان دلجويي و عذرخواهي كند، اما بايد دقت شود كه شكل دلجويي نبايد با تحقير و توهين دانشآموزان همراه شود. همچنين بايد دانشآموزان تنبيهشده توسط مشاور مدرسه يا روانشناس منطقه مورد بازسازي شناختي قرار بگيرند و در صورت وجود آسيبهاي احتمالي، درمان شوند.»

|