به نام حوزه، به كام سكولاريسم! نقد سخنان دكتر مصطفي محقق داماد در نشست «صدسالگي حوزه قم»
بخش ششم دكترعليرضا جوادزاده
4. آيتالله شيخمحمدتقي بروجردي(از شاگردان فاضل آقاضياء عراقي، كه در تهران اقامت داشت)، گزارش تفصيلي را بيان كرده است كه خلاصه نقل وي چنين است:
بعد از اقدامات حادّ ضدديني رضاشاه(در كشف حجاب و ...)، از عدم اقدام شيخعبدالكريم در مقابل رضاخان بسيار ناراحت بودم. پس از آنكه وجوه شرعيهاي بدستم رسيد كه ميبايست به شيخ عبدالكريم ميرساندم، به قم رفتم تا وجوه را به ايشان پرداخت كنم. پس از ديدار با وي و تحويل وجوه، ايشان درباره مردم تهران و وضعيت ديني آنها سؤال كرد. من ضمن پاسخ، نارضايتي تعداد زيادي از مردم متدين از ايشان را بدليل عدم اقدام و قيام در مقابل اعمال ضدديني رضاشاه به اطلاع رساندم(و البته در بيان انتقادها، آنچه در دل خود داشتم نيز از زبان همان متدينين بيان كردم). شيخعبدالكريم، ابتدا پاسخي نداد، اما پس از ساعت يا ساعاتي(كه نماز اقامه گرديد و ناهار صرف شد)، سندي را به من نشان داد كه ميان انگليس و رضاخان امضا شده بود. در اين قرارداد، انگليس متعهد شده بود از رضاخان حمايت كامل را به عمل آورد، و متقابلا شخص رضاخان متعهد انجام اموري شده بود؛ از جمله تعهدات، كنار گذاشتن برخي قوانين اسلام و محدود كردن فعاليتهاي روحانيت بود. سپس، شيخ عبدالكريم گفت: اگر با شخص رضاخان طرف بوديم، ميتوانستيم به نحوي امور را چاره كنيم؛ اما ما مستقيما با دربار امپراتوري بريتانيا و استعمار انگليس طرف هستيم. اينها منتظرند ما اعتراض و قيام كنيم و بيايند فاتحه حوزه قم را بخوانند. رضاخان هم برود، آنها يكي ديگر جايش ميگذارند. مشكل ما بريتانيا است(ر.ك: علي ابوالحسني(منذر)، «رضاخان كارهاي نيست؛ با انگليس طرفيم! خاطراتي ناگفته از مواضع حاج شيخعبدالكريم حائري در برابر پهلوي اول»، روزنامه جام جم، 10دي 1383، س5، ش1333، ص9)؛
5. مرحوم آيتالله مرعشي نجفي، در مصاحبه منتشره در سال 1361 با ايشان در موضوع شخصيت مرحوم شيخعبدالكريم حائري، ضمن آنكه بيان ميكند مرحوم حائري بخاطر اقدامات خلاف دين رضاخان، «از شدت غصه... دق كرد»، در پاسخ سؤال درباره عكسالعمل مرحوم حائري در برابر كشف حجاب گفتند:
«ايشان بعد از اصرار زيادي كه ما جمع شديم، گردنشان گذاشتيم. تلگرافي به اين نره غول [= رضاشاه] بزنند و ايشان حاضر نميشد و ميگفت من ميشناسم، ميترسم كار را شديدتر كند. پيرمرد را اجبار كردند تلگرافي زد. [اما رضاشاه] در جواب، يك بياحترامي و بياعتنايي كرد و آن وقت شيخ [عبدالكريم] ما را خواست و گفت همين را ميخواستيد كه آبروي ما را ببرد!» (زندگي و زمانه آيتالله شيخ عبدالكريم حائري به روايت آيتالله مرعشي نجفي: بهخاطر اعمال رضاخان دق كرد https://psri.ir/?id=kqpjxkpj)
6. آيتالله محمدعلي گرامي(از علماي معاصر قم) درباره سلوك رفتاري و منش سياسي شيخ عبدالكريم نقل ميكند:
«مرحوم شيخعبدالكريم... در زمان حياتش چون ميدانست كه پهلوي به دستور انگليسيها قرار است برنامههايي پياده كند و براي اين كار هر مانعي را از سر راه بر دارد، سكوت را ترجيح ميداد؛ چون ميدانست اگر او هم اقدام تندي كند، پهلوي اساس حوزه را هم از جا ميكَنَد. ديگران اين را نميدانستند و دائما به مرحوم حائري فشار ميآوردند. مرحوم آقاي حاجسيدمحمد روحاني برايم نقل كرد: جلسهاي همراه پدرم(مرحوم حاجميرزامحمود روحاني) خدمتِ حاج شيخعبدالكريم بوديم. عدهاي از علما فشار ميآوردند كه چرا با پهلوي درگير نميشويد و او توضيح ميداد و آنها قانع نميشدند. يك وقت گفت: خدا مرا مرگ دهد تا از دست شما خلاص شوم.... مرحوم حاجشيخوليالله حيدري(پدر هممباحثهام) نقل كرد: يكي از علما(به نظرم مرحوم سيدمحمدتقي خوانساري) به حاجشيخ ميگفت: ميدانيد پهلوي ميخواهد ايران را نصراني كند؟ او فرمود: ميدانم ولي شما ميخواهيد من كاري كنم كه او زودتر چنين كند!»(خاطرات آيتالله محمدعلي گرامي، تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامي، 1381، ص 99).
اين نقلهاي مستند و نصوص، ميتواند ضمن توضيح مقصود شيخعبدالكريم حائري از تباهي و تاريكي، علت پرهيز وي از سياستپردازي حوزه تازهتأسيس قم، و اقدامات حاد بر ضد رژيم پهلوي را روشن سازد. اين گزارشها، بوضوح گوياي آن است كه مواضع و عملكرد شيخعبدالكريم در قبال حكومت و مسائل سياسي، بر اساس تقيه و در نظر گرفتن «قدر مقدور» بوده است نه «قدر مطلوب».
4. خلط «قدر مطلوب» با «قدر مقدور»
عدم ورود و دخالت گسترده سياسي عالمان و مراجعي مانند آيتالله حائري يزدي و آيتالله بروجردي و برخي سخنان و توصيههاي آنان در اين زمينه، نه به دليل عدم اعتقاد به سياست ديني و دخالت روحانيت در سياست، بلكه نشأت گرفته از اقتضائات و ظرفيت زمانه بود. در تحليل ارائه شده از سوي دكتر محقق داماد، به اين مسأله توجه نشده است، و به همين جهت، در تفسير مواضع و انديشه اين دو مرجع، ميان «قدر مطلوب» با «قدر مقدور» خلط صورت گرفته است.
بدليل اهميت بحث، و از آنجا كه خلط مذكور در تحليل و تفسير انديشههاي سياسي علماي شيعه ديگر نيز رخ داده است، ناگزير از ارائة توضيحات هستيم:
در مقام بررسي انديشه سياسي يك متفكر به صورت عام و عالم ديني به صورت خاص، از مهمترين مسائلي كه لازم است پيگيري شود، مقام انديشهپردازي است: اينكه يك متفكر، در چه شرايط، با چه انگيزه و ناظر به چه چيزي، تأمل و انديشه نموده است؛ آيا انديشة وي كاملا، انتزاعي، و فرازماني و فرامكاني بوده، يا با انگيزة حل مشكل زمان و مكان خويش، و پاسخ و ناظر به محيط سياسي شكل گرفته است؟ هر يك از اين دو انديشهپردازي، دو مقام و رويكرد هستند كه به رغم ارتباط با يكديگر، اما مستقل و مغاير بوده، اقتضائات متفاوتي دارند.
بر اين اساس، انديشه سياسي، از مَنظَر كلي و دائمي يا ناظر به محيط سياسي خاص بودن، به دو قسم قابل تقسيم است: 1. مجموعه گزارههاي انتزاعي، كلي و دائمي در حوزة سياست كه اصالتا، ناظر به محيط سياسي و زمان و مكان خاص نيست(ميتوان نام اين قسم را «انديشه سياسي ثابت» ناميد)؛ 2. مجموعه گزارههاي عيني در حوزة سياست است كه اصالتا، ناظر به محيط سياسي است(ميتوان اين قسم را «الگوي سياسي» ناميد). در واقع، قسم دوم، بخشي از انديشه سياسي است كه با تكيه بر قسم اول، اصالتا در پاسخ به محيط سياسي ارائه شده، و در مورد نوع حكومت، بيانگر مُدل حكومتي قَدْر مقدور متناسب با آن عصر است.
بر اين اساس، بدست ميآيد: «الگوي سياسي» يك انديشمند، الزاما، مساوي با آنچه در «انديشه سياسي ثابت» وي به عنوان مطلوبترين حكومت محسوب ميشود، نميباشد؛ زيرا همواره اين احتمال وجود دارد كه حكومت مطلوبِ قابل تحقق در شرايط خاص زماني متفكر سياسي(كه در قالب الگوي سياسي ابراز ميشود و عنوان «قدر مقدور» بر آن اطلاق ميكنيم)، نوع حكومت ايدهآل و مطلوبترين حكومت مورد نظر در انديشه سياسي ثابت وي نباشد، بلكه مراتب و درجات دوم و سوم از وضعيتهاي حكومتي مورد نظر انديشمند در انديشه سياسي ثابتش باشد.
درباره ارتباط «عمل سياسي»(موضع و اقدامي كه يك فرد يا گروه در فضاي محيط سياسي و ناظر به شرايط زماني و مكاني خاص انجام ميدهد) با دو نوع انديشه مذكور، ميتوان گفت: برخلاف ارتباط زيادي كه ميان «عمل سياسي» با «الگوي سياسي» وجود دارد، اما ميان «عمل سياسي» و «انديشه سياسي ثابت»، نميتوان اين ميزان ارتباط را در نظر گرفت؛ زيرا، «عمل سياسي» يك انديشمند، در فضاي «محيط سياسي» و با انگيزة خاصي شكل ميگيرد كه عدم اطلاع صحيح از شرايط محيطي و انگيزة عمل، موجب ميشود در تفسير و گزارش عمل و بدنبال آن استنتاج اصول ثابت انديشه سياسي، دچار اشتباه شويم؛ بنابراين تشخيص «انديشه سياسي ثابت» با ملاحظة «عمل سياسي»، بسيار دشوار بوده، نيازمند كشف ماهيت و ابعاد گوناگون عمل سياسي، و قرائن و شواهد اطمينانبخش ميباشد(براي توضيح بيشتر، ر.ك: عليرضا جوادزاده، «تفكيك دو مقام در انديشه سياسي: انديشه سياسي ثابت و الگوي سياسي»، دو فصلنامة علمي ـ پژوهشي "معرفت سياسي"، شماره 12، پائيز و زمستان 1393؛ همو، مشروطه اسلامي: زندگي و انديشه سياسي آخوند خراساني، قم، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني و دانشگاه معارف اسلامي،1399، ص47ـ62)
ادامه دارد....

|