100 روز با سياست خارجي در دولت انقلابي
قاسم روانبخش
قريب به 100 روز از عمر دولت انقلابي آيتا... رييسي ميگذرد. دولت انقلابي در همين 100 روز توانسته است رفتار متمايزي از دولتهاي غربگرا نشان بدهد.
يكي از اين رفتارهاي متمايز، رفتار دولت در عرصه سياست خارجي است؛ در انتخابات رياست جمهوري سال جاري برخي غربگرايان اين گونه وانمود ميكردند كه تشكيل دولت انقلابي به معناي خداحافظي و قطع ارتباط با جهان است چنانچه دولت انقلابي تشكيل شود علاوه بر ديوار در پياده روها!، بايد منتظر كشيدهشدن حصاري به دور كشور باشيم؛ زيرا جريان انقلابي زبان دنيا را بلد نيست و در برقراري ارتباط با جهان ناتوان است، در نتيجه با قطع شدن اين ارتباط آسيبهاي غير قابل جبراني به كشور وارد خواهد شد. اكنون با گذشت 100 روز از عمر دولت انقلابي ميتوان به ارزشيابي ادعاهاي جريان غربگرا پرداخت و عملكرد دولت انقلابي را در بوته نقد و ارزيابي قرار داد.
1. الحاق ايران به سازمان همكاريهاي شانگهاي
دولت انقلابي توانست در همين فرصت كوتاه، به مهمترين سازمان منطقهاي يعني شانگهاي بپيوندد. عضويت رسمي ايران در اين سازمان، ميتواند تأثير بسزايي در مراودات تجاري و اقتصادي ميان كشورهاي عضو از جمله چين، روسيه، هند و پاكستان ايفا كند و عملا در راستاي بياثر شدن تحريمهاي ظالمانه غربيها گام بردارد. خبرهاي موثق حاكي از آن است كه در همين فرصت كوتاه توانستهايم فروش نفت خود را به بيش از يك ميليون بشكه برسانيم و در آينده نزديك به رقم فروش قبلي بازگردانيم و پول آن نير دريافت ميكنيم.
2. احياي سازمان اكو
اين سازمان همكاريهاي منطقهاي كه ابتدا ميان ايران و پاكستان و تركيه بسته شده بود با اضافهشدن كشورهايي مانند افغانستان، تاجيكستان، آذربايجان، ازبكستان، تركمنستان، قزاقستان، قرقيزستان به آن در جهت گسترش روابط منطقهاي و فرامنطقهاي تلاش گستردهاي صورت گرفت. اين درحالي است كه اين نشست در هشت سال دولت روحاني تنها دو بار در سالهاي 95 و 99 برگزار شد نگاه غربگرايانه دولت روحاني عملا اعتباري براي سازمان اكو و شانگهاي باقي نميگذاشت. ولي دولت انقلاب رئيسي در هميان ابتداي تشكيل دولت برغم برگزاري آن در سال 99، تشكيل نشست سازمان اكو را در اولويت قرار داد و توانست با فعالكردن اين نشست در يك قلم از طريق امضاي قرارداد گازي ميان ايران، تركمنستان و آذربايجان، گام بلندي در جهت حل معضل گاز 5 استان كشور بردارد. بيترديد مراودات اقتصادي ميان اعضاي اكو ميتواند در بياثرسازي تحريمها و رونق بخشيدن به اقتصاد كشور نقش بسزايي ايفا كند.
3. حل تنشهاي ايجاد شده در مرزهاي شمالي
درگيريهاي ايجادشده ميان آذربايجان و ارمنستان ميتوانست تأثير امنيتي و اقتصادي منفي بر اقتصاد و امنيت كشور بگذارد؛ ولي سياست فعال و مقتدرانه ايران در عرصه ديپلماسي، توانست به بلندپروازيهاي آذربايجان خاتمه بدهد و در فرصت كوتاهي تنشها كاهش يابد و هيأت بلندپايهاي از آن كشور عازم ايران شود.
4. تنشهاي ايجاد شده در مرزهاي شرقي
در آغازين روزهاي تشكيل دولت سيزدهم، آمريكاييها از افغانستان خارج شدند و طالبان را به جاي خود در افغانستان نشاندند. اين جايگزينيها ميتوانست تهديدات جدي براي كشور باشد ولي سياست ورزي حكيمانه دولت انقلابي به گونهاي بود كه توانست اين تهديدات را نيز به فرصت تبديل كند. انتخاب كاظمي قمي به عنوان نماينده ويژه آيتا... رييسي در امور افغانستان توانست نقش بسزايي در كاهش تنشهاي ميان دوكشور و حفظ امنيت مرزهاي شرقي تأثير بسزايي ايفا كند.
5. واردات واكسن در شرايط تحريم
دولت روحاني برغم ادعاي آشنايي با زبان دنيا، به بهانههاي واهي تحريم و عدم پذيرش مصوباتFATF، از واردات واكسن خودداري ميكرد، ولي دولت انقلاب بدون تسليم شدن در برابر خواستههاي دشمن توانست بيش از 100 ميليون واكسن مورد نياز كشور را از خارج وارد كند. آقاي رييسي در نطق اخيرش اظهار داشت كه حتي خود ايشان نيز با برخي سران دنيا در باره واردات واكسن صحبت كرده است. خوشبختانه توانست در 100 روز اول دولت بيش از 100 ميليون واكسن تزريق كنند.
6. آزادسازي داراييهاي ايران
دولت رييسي در طول همين مدت كوتاه توانسته است با رايزنيهايي كه با كشورهاي بدهكار به ايران داشته قريب به 5 ميليارد دلار از طلب خودش را نقد كند و به زودي بخش ديگري از طلب خودش را وصول خواهد كرد.
7. مذاكرات وين
در ايام انتخابات اين گونه تبليغ ميشد كه پيروزي جريان انقلابي به معناي پايان يافتن مذاكرات هستهاي و نابودي دستاوردهاي برجام است. زيرا آنها با زبان دنيا آشنا نيستند و نميتوانند حقوق از دست رفته ملت ايران را استيفا كنند. ولي رويكرد دولت جديد به مذاكرات نشان داد كه آشنايي با زبان انگليسي زبان دنيا نيست، زبان دنيا زبان زور و اقتدار است. بايد با غربيها با زبان خودشان صحبت كرد. از اين رو در 3 ماه گذشته ايران براي حضور در مذاكرات شتابي از خود نشان نداد تا بتواند در مذاكرات دست برتري داشته باشد. رزمايشهاي ارتش و سپاه و رزمايشهاي مشترك موشكي و پهبادي در كنار تحركات فعال ديپلماسي الحاق به شانگهاي و احيا كردن اكو و توليد اورانيوم با غناي 20درصد و 40درصد و 60درصد و انتخاب تيم قوي براي مذاكره توانست دست ايران را در مذاكرات پر كند. علاوه بر اينكه آقاي رييسي صريحا اعلام كرد كه ما سرنوشت كشور را به مذاكرات گره نميزنيم و فرض بر آن است كه مذاكرات به جايي نميرسد و تحريمها همچنان باقي است. مجموع تصميمات فوق، طرفهاي مذاكره كننده را در شوك فرو برد. به طوري كه براي اخذ مشورت با دولتهايشان راهي پايتختهاي خود شدند تا در هفته آينده مذاكرات از سر گرفته شود.
8. پيشنهاد ما به تيم مذاكره كننده اين است كه رسما اعلام كنند هفته آينده آخرين فرصت اروپاييها براي اجراي برجام و رفع تحريمها است. چنانچه بخواهند به همان تحركات فرسايشي ادامه دهند ديگر به وين باز نخواهيم گشت. فرسايشيشدن مذاكرات موجب افزايش قيمت دلار و التهاب در بازار و در انتظار نگهداشتن سرمايهگذاران ميشود كه در مجموع به ضرر مردم و نظام است.

برترين عدالت ها چيست؟
داود مدرسي يان
عدالت مفهوم گسترده اي است و در هر حوزه و حيطه اي معناي خاصي دارد. حضرت اميرالمؤمنين(عليه السلام) عدالت را پرداختن حق هر صاحب حقي مي داند و در جايي ديگر آن را به معناي قرار دادن هر چيزي در جاي خود تعريف كرده اند.
بين تك تك افراد جامعه در استفاده از امكانات، منابع، درآمدها و خدمات بايد عدالت برقرار باشد. در استفاده از مسكن، خوراك و پوشاك، بهداشت و درمان، آموزش و پرورش و ساير نيازها بايد همه بتوانند عادلانه دسترسي داشته باشند. بين همه اقشار و مشاغل و اصناف بايد عدالت برقرار شود؛ بين همه شهرها و استان ها و مناطق بايد عدالت برقرار باشد.
بطور كلي بايد بين مجموعه انساني كه در يك مكان، در يك شهر، در يك استان و در يك كشور و... زندگي مي كنند عدالت برقرار شود. عدالت اقتصادي و اجتماعي. اما برترين عدالت، آن است كه اين مجموعه انساني كه در محلي به نام شهر يا كشور گرد هم آمده و جامعهاي را بنيان نهادهاند، عدالت ايجاب ميكند كه داراي حكومت و نظام سياسي بر مبناي عدل و حاكم عادلي باشند و مجموعهاي از قواعد و قوانين در آن جا جاري باشد، تا جامعه بتواند به حيات خود ادامه دهد و سعادت دنيوي(يعني آبادي و پيشرفت و رفاه نسبي عمومي) و سعادت اخروي تضمين شود.
يك جامعه در درجه نخست بايد داراي يك نظام سياسي باشد تا ابتداييترين و ضروريترين امور زندگي مردم سامان گيرد و عملي شود. هر كدام از اجزاي نظام سياسي از رهبر، واليان و كارگزاران و مديران گرفته تا اصناف، مجموعهها و نهادهاي مختلف اجتماعي بايد داراي عدالت خاص خود باشند و براساس آن، هر كدام خدمات خاص خود را ارائه دهند.
بطور قطع، مهم ترين ركن اين نظام سياسي، رهبر جامعه است و سپس ساير مديران و كارگزاران به ترتيب جايگاه و اهميت در رده هاي بعدي قرار مي گيرند. عدالت حكم مي كند كه رهبر جامعه، بهترين و شايسته ترين باشد. ميتوان گفت برترين عدالت ها، وجود بهترين افراد در رأس جامعه است. برترين عدالت ها، عدل سياسي به اين معناست. حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام مي فرمايد: «سزاوار به خلافت كسي است كه بدان تواناتر باشد و در آن به فرمان خدا داناتر.»(خطبه 174 نهج البلاغه، ترجمه سيدجعفرشهيدي)
ما معتقديم وجود يك معصوم در رأس جامعه، بالاترين عدالت هاست. در غياب معصوم، حضور ولي فقيه در رأس جامعه، بالاترين عدالت هاست. اما آيا اين كافي است؟ معلوم است كه كافي نيست و بايد ساير اجزاء نظام سياسي و قوانين و مقررات نيز بر مبناي عدالت باشد و شايستگان در رئوس باشند و هر فردي و هرچيزي در جايگاه خود باشد.
اميرالمؤمنين عليه السلام بعد از 25سال خانه نشيني وقتي به اصرار مردم حكومت را پذيرفت بر اين عقيده بود كه نظام سياسي براساس عدالت تنظيم نشده و هر چيزي در جاي واقعي خودش قرار نگرفته است و تصميم گرفت تمام اين سيستم را به هم بريزد و مجموعهاي جديد مبتني بر عدالت فراهم آورد. امام عليهالسلام در يكي از خطبههاي نخستين خود فرمودند: «به خدايي كه [پيامبر اسلام] به راستي مبعوث فرمود، به هم خواهيد در آميخت و چون دانه كه در غربال بيزند يا ديگ افزار كه در ديگ ريزند، روي هم خواهيد ريخت، تا آن كه در زير است زبر شود، و آن كه بر زبر است به زير در شود و آنان كه واپس مانده اند، پيش برانند و آنان كه پيش افتاده اند، واپس مانند.»(خطبه 16 نهج البلاغه)
پس همه اجزاي نظام سياسي، قوانين و مقررات و كارگزاران بايد بر مبناي عدالت تنظيم و بكارگيري شوند كه فرمود: «كار مردم جز به شايستگي زمامداران سامان نمييابد.»(خطبه 216) و «آفت كارها ناتواني كاركنان است.»
ساختارهاي اقتصادي و اجتماعي و فرهنگي را تنها كساني مبتني بر اسلام ناب طراحي خواهند كرد و كساني امور را رو به سامان ببرند كه شناخت دقيقي از دين، حق، عدالت، مردم و سعادت مردم داشته باشند وگرنه بسيار سخت و ناممكن است. عدالت حكم مي كند اينها در رئوس قرار بگيرند تا هرم امامت و ولايت بر مبناي عدالت در جامعه تشكيل شود. چرا كه رهبر جامعه به تنهايي نمي تواند كمااينكه حضرت امير هم به تنهايي نتوانست، امام حسن مجتبي عليه السلام به تنهايي نتوانست و.... در اصل 43 قانون اساسي، نقش مردم در رهبري جامعه را به رسميت شناخته است كه البته نظام بايد زمينه آن را فراهم كند.
پ.ن: طي سه چهار دهه اخير، در بين علما و بزرگان، يكي از كساني كه بيشتر از سايرين براي اين «عدل سياسي» زحمت ها كشيد و كار فكري و تئوريك كرد و هزاران نفر را آموزش داد و براي تثبيت اين فكر در جامعه تلاش كرد مرحوم علامه مصباح(ره) بود و اين برترين عدالتخواهي بود. طرح ولايت ايشان براي همين بود. خدايش رحمت كند و روح ايشان را با حضرت اميرالمومنين محشور گرداند.

|