الگوي فرزندآوري تغيير كرده است
آمارهاي ثبت احوال حكايت از كاهش نرخ باروري دارد و همين موضوع زنگ خطرهاي جمعيتي را در كشور به صدا درآورده است.
به گزارش فارس از مسائلي كه سبب به وجود آمدن عدد مذكور در نرخ فرزندآوري شده است، بالا رفتن سن ازدواج و همچنين دير اقدام كردن براي تولد فرزند اول و به طبع آن فرزندان ديگر است. آماري وجود دارد كه ميگويد به طور ميانگين هر زوج، 5سال بعد از ازدواج تصميم به بچهدار شدن ميگيرد. در اين گزارش آماري را بررسي ميكنيم كه نشان ميدهد، در هر بازه سني چقدر تمايل به فرزندآوري وجود داد و بيشترين فرزندان در چه سني از مادر متولد ميشوند.
فراز و فرودهاي نرخ باروري
تا سال 1398، نرخ باروري در كشور داراي فراز و فرود بود و بسته به شرايط مختلف، افزايش و كاهشهايي را تجربه ميكرد. در سال 1392 نيز نرخ فرزندآوري با صعودي قابل توجه مواجه شد و افزايش پيدا كرد. در اين سال به ازاي هر زن در سن باروري 2.07 فرزند متولد شد. اين عدد به نسبت 1.75 فرزند در سالهاي گذشته اتفاق افتاد. اما از آن سال به بعد اين نرخ ثابت و بعد از آن مرتبا در حال كاهش بوده است. هماكنون برخي پژوهشگران نرخ باروري در كشور را 1.7 و برخي ديگر 1.6 و حتي 1.5 ميدانند.
كاهش ميزان باروري در همه سنين
طبق آمارهاي ثبت احوال كشور، الگوي سني باروري نشاندهنده كاهش ميزان باروري كل در همه سنين است. آمار مربوط به سال 1398 نشان ميدهد كه گروه سني 20-24سال، 25-29سال و 30-34 سال با كاهش باروري مواجه هستند. همانطور كه مشخص است اين گروههاي سني همگي جوان هستند و اين موضوع تغيير نگرش به فرزندآوري در قشر جوان را نشان ميدهد.
بالا رفتن سن ازدواج و ناباروري ثانويه
از عوامل جدي پايين آمدن نرخ باروري، بالا رفتن سن ازدواج است كه خود معلول علتهاي ديگري مثل وضعيت فرهنگي و نگاه به مقوله ازدواج، وضعيت اقتصادي و معيشت شامل هزينههاي ازدواج، شغل، مسكن و... است.
در اين بين بالا رفتن سن ازدواج معضل ديگري به نام ناباروري را هم رقم زده است. به طوري كه اكنون حدود سهونيم ميليون زوج نابارور در كشور وجود دارد. با توجه به اينكه بهترين سن باروري از نظر پزشكي 20تا25سال و بعد از 2تا 29سال است؛ بالا رفتن سن ازدواج باعث ناباروري ثانويه نيز ميشود. ناباروري ثانويه به اين معني است كه زوج عليرغم داشتن يك يا دو فرزند، براي فرزندان بيشتر وارد محدوده سني بزرگتر و يا پرخطر شده و به اين ترتيب توانايي فرزندآوري خود را از دست ميدهند.
اختلاف سن فرزندان ايراني با مادران خود
بر اساس آمارهاي موجود، در گروه سني (30-34) سال، حدود 40 درصد از كل ولادتهاي فرزند سوم و بالاتر؛ 35 درصد ولادتهاي مرتبه دوم و حدود 20 درصد از كل ولادتهاي نخست اتفاق ميافتد.
در گروه سني(25-29) ميزان ولادتهاي مرتبه اول، دوم و سوم و بالاتر به هم نزديك است، به اين شكل كه هر كدام حدود 30 درصد مواليد اين گروه سني را تشكيل ميدهند.
در گروه سني(20-24) بيشترين مواليد مربوط به ولادتهاي مرتبه نخست هستند و بهترتيب 15 و 10 درصد از كل مواليد مرتبه دوم و نخست در اين گروه سني روي ميدهند.
در گروه سني(40-44) تنها 5 درصد ولادتهاي مرتبه اول، دوم و بالاتر جاي ميگيرد؛ با اين حساب، بيشترين ولادتها در گروههاي سني 25 تا 34 سال قرار دارند.

بحراني به نام «دو تربيتي شدن فرزندان»
چطور با همسرمان براي تربيت فرزند به تفاهم برسيم؟
زهره سعيدي
حتي اگر پيش از بچهدار شدن تصور داشتيد كه هيچ نقطه اختلافي بين شما و همسرتان در زمينههاي تربيتي وجود ندارد، فرزنددار كه شديد تازه ميبايست سر ميز مذاكره بنشينيد و با هم دو مرتبه به تفاهم برسيد چرا كه مسائلي پيش ميآيد كه قطعا قبل از آن بدانها توجه نكرده بوديد.
هماهنگي و تفاهم والدين براي تربيت فرزند يكي از كليدهاي آرامش بچهها است. وقتي مادر اخم ميكند، پدر لبخند ميزند. يكي ميگويد بنشين، ديگري ميگويد هر چه ميخواهي شلوغ كن. يكي ميگويد بچهها زود بخوابند ديگري ميگويد لازم نيست هر ساعتي كه دوست داريد بخوابيد خلاصه يكي دستور حمله ميدهد و ديگري دستور عقب نشيني!
علت نامناسب بودن اختلاف در تربيت بچهها و چند تربيتي شدنشان اين است كه بچهها يك استاندارد مشخص را ندارند و از پيامد رفتارشان ناآگاه ميشوند چرا كه گيج هستند؛ الان كاري كه كردهاند باب ميل پدر است يا مادر يا اقوام و پدربزرگ و مادربزرگ. در نتيجه اين سردرگمي آنها را اذيت ميكند و سلامت تربيتي شان را دچار مشكل ميكند.
والديني كه مدام سر بچهها بحث ميكنند و هم را زيرسوال ميبرند، فرزنداني نافرمان تربيت خواهند كرد چرا كه بچهها رويههاي تربيتي آنها را زيرسوال ميبرند يا اينكه فرصت طلب ميشوند و هر از گاهي جانب يكي از والدين را ميگيرند كه برايشان سود داشته باشد.
بهتر است قبل از عمل كردن به يك سري كارها يا تشويق بچهها براي يك رفتار خاص، والدين درباره آن با هم هماهنگ شده باشند و از قبل موضع مشتركشان مشخص باشد اينطور نباشد كه پدر به بچه بگوييد اين هفته به فوتبال نميروي يا به خاطر كاري كه كردي بايد تنبيه بشوي و تلويزيون نبيني اما مادر يواشكي براي او تلويزيون يا مبايل را ببرد تا سرگرم شود اين يعني دوگانگي تربيتي.
بنابراين پدر و مادر ميبايست در زمينههايي چون دروغ گويي بچه ها، ناسزاگويي يا اشتباهات ديگر و يا زمينههاي درس خواندن بچهها ميبايست با هم به اشتراك رسيده باشند. هشدار مهم اين است كه هيچگاه جلوي بچه همسرتان را مواخذه نكنيد، حتي اگر ديديد همسرتان جلوي بچهها اشتباه ميكند، با روش تربيتي همسرتان مخالفت نكنيد و جلوي بچهها سكوت كنيد و در يك موقعيت مناسب او را از اشتباهش واقف كنيد تا بچه بداند كه شما در يك جبهه هستيد و خود را ملزم به رعايت قوانينتان كند.
در برخي خانوادهها ديده ميشود كه وقتي پدر خانه در منزل هست يك سري مسائل رعايت ميشود. اما همين كه پدرپايش را از منزل بيرون ميگذارد وضع تغيير كرده و زندگي متفاوت ميشود. اين يك اشتباه است كه در جنگ قدرت بين پدر و مادر، شما بچه هايتان را قرار دهيد و قوانين پدر را ناديده بگيريد. حتي اگر در زمينهاي اختلاف نظر با همسرتان داريد، قرار نيست آن را به بچه هايتان منتقل كنيد مثل اينكه شما يك قرباني در اين زندگي هستيد و بچهها قرار است ناجي شما باشند. هرگز چنين كاري را نكنيد كه بگوييد من موافق يا پدرت يا مادرت نيستم و او اين كار را كرده است و يا اينطور فكر ميكند.
اگر در جايي احساس كرديد كه شما قادر به تصميم گيري در زمينه تربيتي فرزندان نيستيد بهتر است قبل از مشكلي با همسرتان وارد گفت وگو شويد و رويكرد او را بررسي كنيد تا منطقي با مسائل برخورد كنيد. حتي اگر همسرتان هم كاري كرد كه باب ميل شما نبود، بهتر است گذشت كنيد تا صورت بدي جلوي بچهها نداشته باشد. اما در زمينه ورود اقوام و پدربزرگ و مادربزرگها در تربيت بچهها ميتوان گفت كه خيلي مسائل غيرقابل اجتناب است، هر يك از اين افراد هم از سر دلسوزي يا تجربه خود ميخواهند كاري انجام دهند و روشهاي تربيتي شان را پيش بگيرند بهتر است بدون اينكه مستقيم وارد جنگ قدرت يا مسأله با آنها شويد با احترام روبه رو شده و قوانين خانه خود را شما اعمال كنيد و جلوي بچهها نشان ندهيد كه در اين زمينه ناراحت هستيد.
اگر اين اختلاف نظرها زياد شود، بچهها در اين خانه احساس امنيت نميكنند بهتر است خيلي محترمانه با پدربزرگ و مادربزرگ وارد صحبت شويد تا به قوانين شما احترام بگذارند و بچهها دچار استرس و مشكلات ديگر در زمينه شخصيتي نشوند.

|