(با تأكيد بر ظرفيت پياده روي اربعين)
جهش تمدني در مراحل شكل گيري تمدن نوين اسلامي
بخش سوم علي دهقان
جامعه اسلامي
مرحله چهارم از مراحل پنجگانه تمدن سازي، تشكيل جامعه اسلامي است. مرحله دولت اسلامي، ناظر به مسئولين نظام جمهوري اسلامي و نهادهاي سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي است كه در بالا به مفهوم و وظايف دولت اسلامي پرداخته شد؛ اما مرحله جامعه اسلامي ناظر به مردم و ملت است. مردم در اين مرحله در قبال حقوقي كه دولت اسلامي براي ايشان فراهم مي كند به ايفاي نقش مي پردازند و در ايجاد تمدن نوين اسلامي تأثيرگذارند.
«جامعهي اسلامي يعني چه؟ يعني جامعهاي كه در آن، آرمان هاي اسلامي، اهداف اسلامي، آرزوهاي بزرگي كه اسلام براي بشر ترسيم كرده است، تحقق پيدا كند. جامعهي عادل، برخوردار از عدالت، جامعهي آزاد، جامعهاي كه مردم در آن، در ادارهي كشور، در آيندهي خود، در پيشرفت خود داراي نقشند، داراي تأثيرند، جامعهاي داراي عزت ملي و استغناي ملي، جامعهاي برخوردار از رفاه و مبراي از فقر و گرسنگي، جامعهاي داراي پيشرفت هاي همهجانبه ـ پيشرفت علمي، پيشرفت اقتصادي، پيشرفت سياسي ـ و بالاخره جامعهاي بدون سكون، بدون ركود، بدون توقف و در حال پيشروي دائم؛ اين آن جامعهاي است كه ما دنبالش هستيم. البته اين جامعه تحقق پيدا نكرده، ولي ما دنبال اين هستيم كه اين جامعه تحقق پيدا كند.»
رسيدن به جامعه اسلامي، فرايندي است كه با گذشت زمان و صبر به دست خواهد آمد. مقايسه چهل ساله نخستين انقلاب ها، اين امر را روشن ميسازد كه روند رو به رشد و پيشرفت انقلاب اسلامي، سريعتر و پاياتر از انقلاب هاي ديگر در اين سيصد ساله بوده است. انقلاب آمريكا، فرانسه و روسيه، سه انقلابي هستند كه تأثيرات جهاني داشته و همواره به خود مي باليدند اما عنصر اصلي و بي بديل در اين انقلاب ها يعني پشتوانه مردمي، در كمترين زمان از بين رفت و انقلاب آنها وارد مراحل بعدي تمدن سازي حقيقي ـ پيشرفت همراه با عدالت ـ نشد و چهره ابتدايي خود را از دست دادند. انقلاب اسلامي با استناد به قرآن، سنت، سيره، عقل و البته پشتوانه مردمي توانست مرحله انقلاب و نظام سازي را پشت سر گذاشته و وارد مرحله دولت سازي اسلامي شود. مراحل دولت و جامعه سازي كه تمدن غرب در دراز مدت و بر اساس مباني مادي به صورت ناكارآمد بدان رسيد حاصل بيش از يك قرن تلاش است. امام خامنه اي در اين زمينه مي فرمايند: «اگر انقلاب مبارزه لازم داشت تا به پيروزي برسد، امروز هم مبارزه لازم است تا بتوانيم اين هنجارهاي انقلاب را تثبيت كنيم؛ بايد به نتيجه برسانيم تا جامعه بشود جامعهي اسلامي. ما جامعهي اسلامي نداريم، ما دولت اسلامي هم نداريم! از آن مراحل چندگانهاي كه ما مطرح كرديم، هنوز در دولت اسلامياش ماندهايم؛ بعد از دولت اسلامي نوبت جامعهي اسلامي است؛ ما اين مراحل را در پيش داريم. ما توانستيم يك انقلاب اسلامي ـ يعني يك حركت انقلابي ـ به وجود بياوريم؛ [بعد] توانستيم بر اساس آن، يك نظام اسلامي به وجود بياوريم.»
هدف از ايجاد جامعه اسلامي
رهبر انقلاب بعد از ترسيم جامعه اسلامي و تبيين مؤلفه هاي تشكيل دهنده آن، بناي جامعه اسلامي را هدفي مهم اما مياني و نه نهايي معرفي مي كنند كه واسطه اي براي رسيدن به هدف والاتري است. هدف والايي كه بعد از گذر از مراحل طاقت فرسايي مانند انقلاب اسلامي، نظام اسلامي، دولت اسلامي و جامعه اسلامي به وقوع خواهد پيوست، مراحلي كه در هر يك بسياري از انسان ها، غربال و درصد خلوص آنها بيشتر شده و رويش ها و ريزش هايي فراواني در طي اين مراحل جلوه گر و نمايان شده كه البته همواره رويشها نسبت به ريزش ها نسبت فزاينده اي داشته است؛ آيت الله خامنه اي حفظهالله درباره اين هدف چنين مي فرمايند: «چرا ميگوئيم (هدف) ميانه؟ به خاطر اينكه اين جامعه وقتي تشكيل شد، مهمترين مسئوليت اين جامعه اين است كه انسانها بتوانند در سايهسار چنين اجتماعي، چنين حكومتي، چنين فضائي، به كمال معنوي و كمال الهي برسند؛ كه: «ما خلقت الجنّ و الانس الّا ليعبدون»؛ انسانها به عبوديت برسند. «ليعبدون» را معنا كردند به «ليعرفون». اين معنايش اين نيست كه «عَبَدَ» به معناي «عَرَفَ» است ـ عبادت به معناي معرفت است ـ نه؛ بلكه به معناي اين است كه عبادت بدون معرفت معني ندارد، امكان ندارد، عبادت نيست.»
جهش تمدني
بررسي منظومه فكري امام خامنه اي حكايت از آن دارد كه مرحله سوم و چهارم تمدن سازي، مراحلي پياپي و متوالي است و در صورت عدم بناي دولت اسلامي، جامعه اسلامي شكوفا نخواهد شد و اساساً تشكيل جامعه اسلامي، وظيفه اصلي دولت اسلامي است. ايشان در اين باره مي فرمايد: «بعد از آنكه دولت اسلامي تشكيل شد، مسئوليت و تعهد اين دولت اسلامي اين است كه جامعهي اسلامي را تحقق ببخشد».
بروز بسياري از حوادث و ناملايمات در تاريخ انقلاب اسلامي ايران از جمله تحريم هاي ظالمانه و همهجانبه، دلسوزان اين انقلاب را به اين انديشه واداشت كه تهديدها را به فرصت تبديل كنند، انديشه اي كه در كلام مقام معظم رهبري بسيار به چشم ميخورد و بدان تأكيد ورزيده اند. اين تفكر كه خالي از اعجاز نيست، فرصتهاي نهفته در دل تهديدها را هميشه كاراتر از خود فرصتها مي داند و دستاوردهاي خيره كننده كنوني جمهوري اسلامي، از همين تفكر نشأت گرفته است و الا هر كشور و حكومتي در مقابل اين چنين هجمه گسترده و حساب شده قرار مي گرفت متلاشي و منهدم ميشد.
تبديل تهديد به فرصت، الگوي هوشمندانه اي شد براي مردمي كه مسير خود را در فرامين امامين انقلاب دانسته و خط خود را در نهضت تمدنسازي از افراد غرب زده، غرب گرا، قشر خاكستري و بي تفاوت جدا ساختند. در اين ميان و در خلال سال هاي متمادي، تفكر برخي از مسئولين نظام جمهوري اسلامي موافق با روحيه جهادي و انقلابي نبوده كه براي جبران ضايعات اين امر، فعال شدن حضور مردمي براي سرعت بخشي به اهداف انقلاب را مي طلبيد. فرمان آتش به اختيار مقام معظم رهبري مدظله العالي نيز به اين حركت افزوده شد و اتفاقاتي رقم خورد كه به زعم مؤلف، جهش تمدني را به همراه داشت.
مراد از جهش تمدني، هم تنيدگي دو مرحله دولت اسلامي و جامعه اسلامي است كه آنها را به يك گام قدرتمند مبدل خواهد ساخت. در تبيين آن بايد گفت، حركت مردمي در سالهاي اخير، مرحله چهارم تمدن سازي را بسيار زودتر از زمان مورد انتظار، به پيدايي رسانده است؛ مرحله اي كه انتظار آن پس از بناي دولت اسلامي، متوقع بود، هم اكنون در حال شكوفايي و ظهور است. اين جهش دو پلهاي از مراحل تمدن سازي، نويد دهنده تسريع در امر ظهور تمدن نوين اسلامي است.
يكي از شاخصهاي جامعه اسلامي در فرمايشات رهبر انقلاب، ايجاد و گسترش سبك زندگي اسلامي ـ ايراني در سطح جامعه است كه ايشان در بياناتي، اين مقوله را بعد از مرحله تشكيل دولت اسلامي پيشبيني ميكردند: «تا وقتي اين مرحله ـ تشكيل دولت اسلامي ـ بهطور كامل محقق نشده است، نوبت به «تشكيل جامعهي اسلامي» نميرسد و در اين صورت، موضوع سبك زندگي اسلامي نيز صرفاً در سطح گفتمانسازي در جامعه باقي خواهد ماند.» بر اساس اين بيانات، گفتمان سازي در موضوع سبك زندگي، تنها اقدامي است كه هم اكنون ميتوان به آن جامه عمل پوشاند؛ اما با بروز حوادث جديد و تحولات بسيار سريع، سبك زندگي اسلامي ـ ايراني را در مرحله اي قرار داده كه مي توان ادعا كرد كه همزمان با شكل گيري دولت اسلامي، جامعه اسلامي نيز در حال پيدايش و گسترش است. اين ادعا را مي توان در تحولاتي به اثبات رساند كه از قشرهاي فرهيخته جامعه بروز و نمود پيدا كرده است.
ادامه دارد...

|