نگاهي به وضعيت ايران در دوران پهلوي
كشوري وابسته به آمريكا و حافظ منافع غرب
حجتالاسلام سيدمحمدحسين راجي
قواي نظامي هر كشور، ستون اقتدار هر كشور تلقي مي شود. شاهان پهلوي با خريد انواع تسليحات غربي، به ويژه از آمريكا، سعي در تقويت نيروي نظامي ايران داشتند؛ ولي در واقعيت، غربي ها با فروش انواع سلاح هاي خود با چندبرابرِ قيمت به ايران، قصد به تاراج بردن ذخاير اين ملت را داشتند و از سويي ديگر، آن ها ايران را انباري از مهمات كرده بودند و در مواقع مختلف، بدون اجازة ايران، از آن ها استفاده مي كردند. براي نمونه، ملكة پهلوي دراين باره گفته است:
يك روز محمدرضا كه خيلي ناراحت بود، به من گفت: «مادرجان، مرده شور اين سلطنت را ببرد كه من شاه و فرماندة كل قوا هستم، ولي بدون اطلاعِ من، هواپيماهاي ما را برده اند ويتنام! آمريكايي ها كه از قديم در ايران [نيروي] نظامي داشتند، هر وقت احتياج پيدا مي كردند، از پايگاه هاي ايران و امكانات ايران با صلاحديد خود استفاده مي كردند... حالا بماند كه چقدر سوخت مجاني مي زدند و اصلاً كل بنزين هواپيماها و سوخت كشتي هايشان را از ايران مي بردند...!
ايران؛ حامي دولت هاي غربي در دوران پهلوي!
البته بايد توجه كرد كه نقش نيروي نظامي ايران در زمان پهلوي و هدف از توانمندسازي آن، صرفاً حمايت از منافع دولت هاي غربي در منطقه بود؛ به طور مثال، شاه در گفت وگو با خبرنگار نيوزويك(Newsweek) در 24 ژانوية1977م(1356) عنوان كرد:
اگر شما ايراني نيرومند نداشته باشيد كه شايستة امنيت شما و سراسر منطقه باشد و در مواقع ضروري از امنيت خليج فارس و اقيانوس هند حفاظت كند، در آينده چه خواهيد كرد؟ آيا يك ميليون سرباز آمريكايي را در منطقه نگه خواهيد داشت؟ ويتنام ديگري به وجود خواهيد آورد؟
محمدرضاشاه در ديدار با كنت الكساندر دمارانش، رئيس سازمان جاسوسي فرانسه در 1978م نيز ادعا كرده بود: «من بهترين وسيلة دفاع از غرب در اين قسمت دنيا هستم»
بعد از روي كارآمدن ريچارد نيكسون در آمريكا، او سياست دوستوني را در منطقة خاورميانه دنبال كرد. هدف از اين طرح، آن بود كه ايران و عربستان به عنوان دو ستون، حافظ منافع آمريكا در خاورميانه باشند. نيكسون در كتابش اين گونه نوشته است: «از سال 1953 تا 1979م، ايران تحت پادشاهي محمدرضاشاه به عنوان ستون امنيت غرب در منطقه خدمت مي كرد.» ژنرال هايزر، معاون نيروهاي نظامي ناتو، دراين باره نوشته است: «براي منافع غرب، حضور نيروهاي نظامي ايران در منطقة خليج فارس بسيار حياتي بود.»
موضوعي كه در خريد تجهيزات نظامي توسط پهلويِ دوم درخورِتوجه است، ولخرجيِ شاه در خريد است و اين كه هزينه هاي پرداختي، گاهي خيلي بيشتر از قيمت تجهيزات در آن زمان بوده است و آمريكايي ها كه متوجه ولع شاه به خريد اسلحه شده بودند، سعي مي كردند قيمت هاي اسلحه ها را افزايش دهند؛ چون از خريد آن توسط شاه مطمئن بودند. دراين باره ژنرال ويليامسون، رئيس هيئت مستشاران نظامي آمريكا در ايران، در پايان مأموريت دوسالة خود گفته است:
اين دو سال، 1971 تا 1973م، به نظرم دويست سال طول كشيد كه در اين مدت، دربارة 700 قرارداد به ارزش تقريبي 4 ميليارد دلار مذاكره كردم....ايران مركز معاملة خوبي بود. اين كشور، بوفة بازرگانان نام گرفته بود. اين بوفه، بسيار بسيار خوب بود و منافع تجاري در آن فوق العاده بود.
در دوران پهلوي، بيگانگان، نقش پررنگ تري از خود ايران در ارتش داشتند؛ تا جايي كه سوليوان، سفير آمريكا، در كتاب خاطرات دو سفير گفته است:
تفاوت ميسيون نظامي آمريكا در ايران با هيئت هاي نظامي در ساير كشورهاي جهان اين بود كه پرسنل نظامي آمريكا در ايران عملاً جزوِ نيروهاي مسلح ايران به شمار مي آمدند... مستشاران و كاركنان آمريكايي نيروهاي مسلح ايران، حقوق بگير دولت ايران بودند: حقوق و مزايا، هزينة اياب وذهاب و مخارج تحصيل فرزندان آن ها ازطرفِ دولت ايران تأمين مي شد و علايمي كه روي يونيفورم آن ها دوخته مي شد، آن ها را عضو خانوادة نيروهاي مسلح ايران به شمار مي آورد.
تا اواسط سال 1354، حدود 35هزار خارجي، فقط در تهران زندگي مي كردند كه بيشتر آن ها اروپايي و تكنسين، مدير، مشاور يا نمايندگان شركت هاي خارجي و از اين جمع، عدة زيادي مربوط به ارتش بودند....تكنسين هاي آمريكايي تا 12500دلار در ماه حقوق مي گرفتند. در سال 1354، حدود 20 هزار مستشار نظاميِ آمريكايي در ايران بودند.
آنچه بيان شد، نشانگر اين موضوع است: علي رغم اين كه شاه دوست داشت با صرف كردن هزينة زياد و خريد اسلحه به قيمت هاي خيلي گران، خود را فردي قدرتمند نشان دهد، درحقيقت او بايد حافظ منافع غرب در منطقه مي بود! شاه حتي در مواجهه با مردم كشور خود نيز تابع دستورات بيگانگان بود و درحالي كه آمريكا و انگليس براي ايران نخست وزير انتخاب مي كردند، نحوة رفتار شاه با مردم نيز با هماهنگي و حمايت آن ها مشخص مي شد. رابرت شولزينگر دربارة اعلام حكومت نظامي در 16 شهريور1357 نوشته است: «در روز هفتم سپتامپر(16شهريور) شاه به توصية برژينسكي، حكومت نظامي اعلام كرد.»
جان استمپل، افسر اطلاعاتي سفارت آمريكا، نيز در كتاب خود دراين باره گفته است: «دو روز بعد از جمعة سياه، برژينسكي به طور خصوصي به شاه تلفن كرد و گفت كه براي اعادة نظم، هر كاري كه لازم است، انجام بده.»
حكومت پهلوي، ايران را ازنظر فراهم سازي تجهيزات نظامي و هم ازنظر نحوة عملكرد، كشوري وابسته به كشورهاي ديگر به ويژه آمريكا كرده بود و آن ها بودند كه نقش اصلي را در مديريت كشور ايفا مي كردند.
|